لایو ترید
بروکر و صرافی پیشنهادی ما

خلاصه کتاب دید اقتصادی از پیتر دی شیف

خلاصه کتاب دید اقتصادی از پیتر دی شیف

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که اقتصاد چگونه عمل می‌کند؟ چه عواملی باعث ثروتمندتر بودن برخی کشورها نسبت به سایرین شده‌اند و چرا قیمت کالاها و خدمات، پیوسته در حال تغییر هستند؟ درک اصول اولیه اقتصاد می‌تواند به ما کمک کند تا رویدادهای پیرامون خود را بهتر تحلیل کنیم و تصمیم‌های آگاهانه‌تری برای آینده خودمان بگیریم. کتاب «دید اقتصادی» اثر «پیتر دی شیف» با هدف توضیح مفهوم‌های پیچیده اقتصادی به زبانی ساده و قابل فهم منتشر شده است. آقای شیف در این کتاب، با دیدگاهی متفاوت و داستانی به موضوع‌های اقتصادی می‌نگرد و با استفاده از زبان قصه و مقایسه، ریشه‌های مشکلات اقتصادی را توضیح می‌دهد. ما در آکادمی شایان بختیاری می‌خواهیم با ارائه خلاصه کتاب دید اقتصادی، مهم‌ترین دیدگاه‌های مطرح شده در این کتاب را با زبانی روشن و بدون استفاده از اصطلاحات تخصصی پیچیده، مرور کنیم. با ما همراه باشید.

جدول اطلاعات کتاب دید اقتصادی

در کتاب دید اقتصادی از چگونگی شکل‌گیری ارزش و ثروت گرفته تا نقش دولت و بانک‌ها در اقتصاد به شکلی قابل درک، بررسی می‌شوند. اگر شما به درک سازوکارهای اقتصادی و تاثیر آن بر زندگی خود علاقه‌مند هستید خواندن خلاصه کتاب دید اقتصادی می‌تواند دیدگاه شما را نسبت به بسیاری از مسائل اقتصادی تغییر دهد. در جدول زیر، اطلاعات کلی این کتاب ارزشمند را مشاهده می‌کنید.

اطلاعات کتاب توضیح بیشتر
نام اثر دید اقتصادی
صاحب اثر  پیتر دی شیف و اندرو جی شیف
سال انتشار 2013
موضوع کتاب آموزش مفاهیم پیچیده اقتصادی در قالب قصه‌ای جذاب
تعداد فصل‌ها 17 فصل
حرف اصلی کتاب اقتصاد، ساده‌تر از قصه‌های پر ماجرای دیو و پری است؛ آن را یاد بگیرید!

فصل اول: ابزار، اقتصاد را می‌سازد
ابزار، اقتصاد را می‌سازد

پیتر دی شیف، خلاصه کتاب دید اقتصادی را از داستان یک جزیره با سه ساکن آن آغاز می‌کند. اگر ابزارها و توانایی ما در ساخت و استفاده از آن‌ها وجود نداشتند، زندگی ما تفاوت چندانی با حیوانات پیدا نمی‌کرد. ابزارها به ما برتری می‌دهند تا بتوانیم به راحتی از پتانسیل‌های موجود در محیطمان استفاده کنیم. داستان ماهی هم به همین ابزارها برمی‌گردد. قصه ماهی در مورد سه دوست است که در یک جزیره زندگی می‌کنند. آن‌ها هیچ ابزاری ندارد، هیچ ارتباطی با دنیای بیرون از جزیره ندارند و تنها کاری که هر روز باید برای زنده ماندن انجام دهند، ماهی گرفتن با دست خالی است!

اما یکی از آن‌ها به نام «آبل» که دیگر از این زندگی بخور و نمیر خسته شده بود و می‌خواست زمان خالی برای انجام کارهای مورد علاقه‌اش داشته باشد، مغزش را به کار انداخت. ناگهان فکری به ذهنش رسید که می‌توانست با آن کمتر برای ماهی گرفتن وقت بگذارد و به جای یک ماهی، چندین ماهی را صید کند. او ریسک کرد، یک روز گرسنگی کشید و به جای صرف زمان برای گرفتن ماهی، با برگ خرما تور ماهیگیری درست کرد.

تور ماهیگیری او سرمایه‌ای بود که می‌توانست با آن، ماهی‌های بیشتری صید کند. روز بعد، دو دوست او در عین ناباوری دیدند که آبل، با آن ابزار جدید وارد آب شد و با یک حرکت، چند ماهی را شکار کرد. حالا دیگر قصه جزیره، عوض شده بود و دوران تغییر از راه رسید!

فصل دوم: تک‌خوری ممنوع!

فصل دوم خلاصه کتاب دید اقتصادی به موضوع حساس اشتراک‌گذاری ثروت اشاره می‌کند. به موفقیت رسیدن آبل، دو دوست دیگر او را به جنب‌و‌جوش انداخت. آن‌ها که دیگر نمی‌خواستند مثل گذشته برای به‌ دست آوردن یک ماهی جان بکنند، با چند پیشنهاد به سراغ آبل رفتند. اول از او خواستند که تور ماهیگیری خود را در زمان‌هایی که ماهی نمی‌گیرد، به آن‌ها بدهد؛ صد البته که آبل قبول نکرد. آن‌ها که دیدند نمی‌توانند سر آبل کلاه بگذارند به او گفتند تا ما مشغول ساخت تور خودمان می‌شویم تو باید از ماهی‌هایت به ما بدهی! آبل زیر بار این مورد هم نرفت.

پیشنهاد آخرشان هم این بود که آبل به آن‌ها ماهی قرض بدهد و وقتی که آن‌ها با تورشان ماهی گرفتند، به جای هر ماهی، دو ماهی به او پس بدهند! با آنکه این کار هم ریسک داشت و ممکن بود آن دو هرگز قرض خود را پس ندهند؛ اما آبل بالاخره تصمیم گرفت ماهی‌هایش را به آن‌ها وام بدهد!

فصل سوم: وام ضروری، وام غیرضروری
 وام ضروری، وام غیرضروری

خلاصه کتاب دید اقتصادی در سومین فصل، روی انواع وام‌ها دست می‌گذارد. آبل به دوستانش ماهی وام داد تا آن‌ها بتوانند فرصتی برای ساخت تور ماهیگیری خودشان داشته باشند؛ اما آن‌ها موفق نشدند و همچنان بدهکار باقی ماندند. با این حال، باز هم برای دریافت وام به سراغ آبل رفتند و از او خواستند برای خوشگذرانی و قوت‌قلب گرفتن به آن‌ها وام ماهی بدهد. آبل که هنوز ماهی‌های وام قبلی را از آن‌ها نگرفته بود، نمی‌خواست دیگر روی پس‌اندازش ریسک کند و آن را برای چیزی که هیچ بازدهی ندارد؛ یعنی تفریح آن دو، به هدر دهد.

آبل مخالفت کرد، البته کلی بد و بیراه شنید و مجبور شد قیافه درهم آن دو را برای روزها تحمل کند؛ اما در عوض، از پس‌اندازش محافظت کرد. چند روز بعد، دو دوستش به شدت بیمار شدند و نتوانستند حتی همان روزی یک ماهی را بگیرند. حالا آبل با ذخیره پس‌اندازش و پیشنهاد وام مصرفی به سراغ آن‌ها آمد تا زنده بمانند و فرصتی برای تلاش دوباره پیدا کنند. در این صورت، چرخ اقتصادی جزیره می‌توانست بعد از خوب شدن آن دو دوباره به حرکت درآید.

فصل چهارم: ارتباط شیرین میان رشد تمدن با رشد اقتصاد
ارتباط شیرین میان رشد تمدن با رشد اقتصاد

از نظر شما چه ارتباطی میان رشد اقتصاد با رشد تمدن‌ها وجود دارد؟ پیتر دی شیف در این فصل از خلاصه کتاب دید اقتصادی به این پرسش پاسخ می‌دهد. وقتی شکم‌ها سیر و پس‌انداز وجود داشته باشد، انسان از کف نیازهای خود شروع به حرکت می‌کند و دغدغه‌های تازه‌تری می‌یابد. این موضوع، پیشرفت تمدن، جامعه و آسایش بیشتر را به وجود می‎آورد. جزیره‌نشین‌ها هم چنین چیزی را تجربه کردند. چارلی و بیکر، بالاخره توانستند تور ماهیگیری خودشان را بسازند، قرضشان را به آبل پرداخت کنند و حالا خودشان هم پس‌انداز داشته باشند.

کم‌کم فکر آن‌ها هم شروع به رشد کرد و دغدغه‌های تازه‌ای دیدند که باید حل می‌شدند. بیکر به فکر ساخت یک دستگاه اتوماتیک ماهیگیری افتاد که می‌توانست به جای روزی دو ماهی، هفته‌ای بالای 20 ماهی را صید کند. به دلیل اینکه پس‌انداز خودش کفاف ساخت این دستگاه را نمی‌داد، او این موضوع را با آبل و چارلی در میان گذاشت تا سه‌تایی با هم شریک شوند و این دستگاه را بسازند.

ریسک این موضوع به اندازه ساخت اولین تور ماهیگیری، بالا بود؛ اما سودی که می‌توانستند به دست بیاورند آن‌‌قدر بالا بود که آن‌ها به این ریسک تن دادند. خیلی زود آن‌ها اولین و سپس دومین تور ماهیگیری اتوماتیک خود را ساختند و زندگی بسیار شیرین‌تری را تجربه کردند؛ اما همچنان به پس‌انداز کردن ادامه می‌دادند و با کمک آن در اندیشه رسیدن به چیزهای خیلی بزرگتر بودند. پس‌انداز، سرمایه‌گذاری، ریسک کردن و شراکت، داشت زندگی آن‌ها را با سرعت زیادی رو به جلو هدایت می‌کرد.

فصل پنجم: رشد اقتصادی جزیره و ورود مهاجران جویای ثروت

خلاصه کتاب دید اقتصادی با ایجاد بزرگترین تحول در جزیره، ادامه پیدا می‌کند. سه جزیره‌نشین داستان ما برای خودشان زندگی مرفهی را دست‌و‌پا کردند. خیلی زود، داستان موفقیت آن‌ها به گوش جزیره‌های دیگر که هنوز داشتند با دست ماهی می‌گرفتند و زندگی بخور و نمیری داشتند، رسید. آن‌ها هم باروبندیل خود را جمع کردند و با سودای ثروتمند شدن و تغییر زندگی‌شان رهسپار جزیره ثروتمندان شدند.

ورود این افراد به جزیره، به معنای افزایش تنوع اقتصادی، افزایش ایده‌های اقتصادی جدید، افزایش روش‌‌‌‌های پخت ماهی و افزایش ثروت بود! کسی قرار نبود چیزی را از کسی بدزدد یا جای کسی را تنگ کند. هر کدام از مهاجران جدید جزیره، گوشه‌ای از فعالیت اقتصادی آن را گسترش دادند و با خلاقیت و فکر متفاوتشان زمینه را برای زندگی در جزیره‌ای رویایی فراهم کردند.

دردسر سیستم تهاتر برای جزیره‌نشین‌ها
دردسر سیستم تهاتر برای جزیره‌نشین‌ها

سیستم تهاتر و دردسرهای آن مورد دیگری بودند که در خلاصه کتاب دید اقتصادی به آن اشاره می‌کنیم. جزیره داشت بزرگ می‌شد و مردم که قبلا از سیستم تهاتر یعنی مبادله کالا به کالا برای ارائه خدمات یا پرداخت هزینه‌ها استفاده می‌کردند، دیگر نمی‌توانستند کاستی‌های این سیستم را تحمل کنند.

از آنجا که مردم جزیره همه ماهی می‌خوردند و می‌دانستند برای صید یک ماهی به چه مقدار زمان و تلاش نیاز هست، همه قبول کردند که ماهی، به عنوان پول در جزیره باشد. در این صورت، خیلی راحت می‌شد هزینه خدمات را پرداخت و افراد بیشتری به سراغ انجام کاری می‌رفتند که در آن استعداد دارند؛ مثلا یکی از ساکنان جزیره، علاقه زیادی به ساخت قایق داشت و به دلیل استعدادش می‌توانست در عرض شش روز یک قایق کامل بسازد. او با فروش قایقش به قیمت نُه ماهی می‌توانست بدون ماهی گرفتن، سود کند. کم‌کم او ابزارهایی را برای سرعت بخشیدن به کارش ساخت و توانست در عرض چهار روز قایق بسازد و آن را به قیمت شش ماهی بفروشد.

او در این معامله نه تنها کمتر کار می‌کرد بلکه سود بیشتری نصیبش می‌شد و جزیره‌نشین‌های بیشتری هم می‌توانستند قایق شخصی خودشان را داشته باشند. در یک اقتصاد سالم با رشد و توسعه ابزارها و فناوری، قیمت‌ها در طول زمان، کاهش پیدا می‌کند ولی در یک اقتصاد خراب یا اقتصادی که به دست افراد نادرستی مدیریت می‌شود قیمت‌ها در طول زمان افزایش پیدا می‌کنند و ارزش ماهی‌ها کم می‌شود!

فصل ششم: تولد اولین بانک در جزیره
تولد اولین بانک در جزیره

ششمین فصل از خلاصه کتاب دید اقتصادی به ظهور اولین بانک در جزیره می‌پردازد. وجود ماهی زیاد در جزیره، باعث شد تا افرادی هم به فکر دزدی بیفتند و از این راه بخواهند بدون کار و تلاش اقتصادی، ماهی‌دار شوند. به جز این مشکل، افرادی هم بودند که سر از کار وام دادن و گرفتن سود درنمی‌آوردند و خیلی راحت سر آن‌ها کلاه می‌رفت.

وجود این مشکلات یکی از افراد باهوش جزیره را به فکر انداخت که یک بانک اختراع کند. او با استخدام گردن کلفت‌ترین افراد جزیره، امنیت را برای این ماهی‌ها فراهم ساخت. سپس با انجام تبلیغات، جزیره‌نشین‌ها را تشویق کرد که ماهی‌های خود را به «گود بانک» بسپارند و سود خود را دریافت کنند. تقریبا همه از این پیشنهاد استقبال کردند و کار گودبانک، گرفت!

سرمایه گذاری پرریسک و کم ریسک

مکس – همان رئیس اولین بانک جزیره – سپرده‌های ماهی زیادی از جزیره‌نشین‌ها گرفته بود و می‌بایست هر ماه بدون قطعی به آن‌ها سود بپردازد. به همین دلیل، اصلا به کسانی که با طرح پروژه‌های آبکی به سراغش می‌آمدند و درخواست وام می‌کردند، توجهی نمی‌کرد. جالب اینکه برخی از ماهی‌گذارها _ سپرده‌گذارها! – از سودی که می‌گرفتند راضی نبودند و می‌خواستند آقای مکس با وام دادن به پروژه‌های پرریسک‌تر، سود بیشتری را به آن‌ها بپردازد. این نیاز، باعث ایجاد صندوق سرمایه گذاری پرریسک توسط یکی دیگر از جزیره‌نشین‌ها شد!

جایگاه فدرال رزرو در اقتصاد دنیای واقعی ما

پیتر دی شیف در خلاصه کتاب دید اقتصادی نگاهی متفاوت را نسبت به فدرال رزرو با ما به اشتراک می‌گذارد.‌ در دنیای واقعی ما، این «فدرال رزرو» است که با تعیین نرخ بهره، روند طبیعی جریان وام را بر هم می‌ریزد. این بانک به ظاهر خصوصی که بخشی از وزارت دارایی است در عمل، بازار را بالا و پایین می‌کند.

سیستمی که به فدرال رزرو، قدرت دستکاری بازار را می‌دهد دو ایراد بزرگ دارد. اول اینکه فکر می‌کند افراد جمع شده در فدرال رزرو، از نظر ذهنی برتر از دیگران هستند و بهتر می‌توانند در مورد نرخ بهره و وام‌ها تصمیم بگیرند. دومین مشکل این است که تصمیم‌های این بانک، بیشتر از آنکه با دیدگاه اقتصادی گرفته شوند، سیاسی هستند!

فصل هفتم: توسعه زیرساخت برای جزیره‌نشین‌های ماهی‌خور

آب، عنصری کلیدی برای نجات و توسعه هر جامعه‌ای است. حتی جزیره‌نشین‌هایی که در اقیانوس پر از آب هم زندگی می‌کنند، با چالش آب آشامیدنی، روبه‌رو هستند. بعد از اینکه تعداد افراد حاضر در جزیره افزایش یافت و یک خشکسالی هم پدر همه را درآورد، آن‌ها به فکر افتادند تا این مشکل را به صورت ریشه‌ای حل کنند. برای این کار، یکی از افراد جزیره، به فکر ساخت سیستم آبرسانی از راه آب‌های جمع‌آوری شده از بارش باران افتاد.

سرمایه لازم برای انجام اینکار بیشتر از آن بود که گودبانک بتواند آن را بپردازد؛ اما صندوق سرمایه گذاری پرریسک، آن را با آغوش باز پذیرفت. سیستم آبرسانی به راه افتاد و مردم با پرداخت آبونمان، برای همیشه از دست مشکلات آب راحت شدند. این یک معامله دو سر سود بود که هم امکانات جزیره را افزایش داد و هم سود را به جیب صندوق سرمایه گذاری و آن مخترع جزیره‌نشین، روانه کرد.

فصل هشتم: نیاز به دولت جزیره‌ای برای جزیره‌نشین‌ها

نیاز به دولت در جزیره‌، موضوع دیگری بود که در خلاصه کتاب دید اقتصادی روی آن دست می‌گذاریم. وقتی یک جامعه، بسیار کوچک باشد، مثل جامعه سه نفره جزیره‌نشین‌های ابتدایی، نیاز چندانی به قدرت مرکزی یا دولت وجود ندارد؛ اما وقتی مهاجران وارد این جزیره شدند، افرادی با تفکر، خواسته‌ها، علایق و روش‌های عملکردی متفاوتی دور هم آمدند.

در چنین وضعیتی، نمی‌توان خیلی روی ریش‌سفیدی یا دوستی برای حل مشکلات حساب باز کرد. به همین دلیل، جزیره‌نشین‌ها تصمیم گرفتند که از میان خودشان افرادی را برای سروسامان دادن اوضاع انتخاب کنند. به این ترتیب، اولین دولت در جزیره تاسیس شد و مدتی بعد هم نام جزیره به «جمهوری یوسنیا» تغییر کرد.

فصل نهم: آغاز انحراف دولت از مسیر درست

در خلاصه کتاب دید اقتصادی، دولت جزیره‌‌ای از یک نقطه به بعد، راه را به سمت منافع محدود خودش کج کرد. از نظر پیتر، حتی اگر قانون اساسی هم دست و بال دولت‌ها‍‌‌ را ببندد، قانون را از نو به نفع خودشان می‌نویسند. این موضوع در مورد جزیره هم رخ داد. بعد از چند نسل، سناتورهای جدید جزیره به این نتیجه رسیدند که قانون اساسی ناعادلانه نوشته شده است و برای زندگی در یک جامعه آزاد، باید آن را تغییر داد.

مردم هم که فکر نمی‌کردند چیزی به ضررشان در حال رخ دادن باشد، پای صندوق‌های رای رفتند و رویاهای بلندپروازانه سناتورها را با رای‌هایشان تصویب کردند. یکی از سناتورها که می‌خواست قدرت بیشتری داشته باشد، یک راه‌حل جالب به ذهنش رسید تا نظر جزیره‌نشین‌ها را به خود جلب کند. او تصمیم گرفت بین جزیره‌نشین‌ها چیزهای مجانی را توزیع کند و مالیات‌ها را کاهش دهد؛ اما چطور می‌خواست این کار را انجام دهد؟

سنا ماهیگیری نمی‌کرد و درآمدی به جز مالیات‌ها نداشت. پس چطور قرار بود هم از میزان مالیات‌ها بکاهد و هم بین مردم چیزهای مجانی توزیع کند؟ فکر می‌کنید راه‌حل او چه بود؟ چاپ اوراق اندوخته ماهی و توزیع آن بین مردم. اوراقی که به مردم اجازه می‌داد، هر زمان که خواستند آن‌ها را با ماهی عوض کنند یا با همان اوراق، معامله خود را انجام دهند.

چاپ اوراق بی‌پشتوانه و ساخت ماهی‌های رسمی تقلبی

در ابتدا همه چیز عادی به نظر می‌رسید تا آنکه سناتورهای حقه‌باز شروع به چاپ نامحدود اوراق کردند. در حقیقت، هرگز به اندازه این همه اوراق، ماهی در بانک وجود نداشت. رئیس جدی گودبانک این موضوع را به سناتورها گوشزد کرد؛ اما آن‌ها در عوض از ماهی‌های رسمی برایش گفتند که از ته مانده ماهی‌های واقعی درست شده بود، یک سوم آن‌ها ارزش و گوشت داشت اما می‌شد بی‌نهایت از آن‌ها را درست کرد.

سپس از نقشه‌هایشان برای جمع‌آوری تمام ماهی‌های واقعی و جایگزینی آن‌ها با ماهی‌های رسمی گفتند؛ مثلا راه‌اندازی وزارت ماهگیری و غیرقانونی کردن صید ماهی توسط مردم تا دیگر هیچ‌کس نتواند رنگ ماهی واقعی را ببیند و هوس بیرون کشیدن پس‌اندازش را بکند! رئیس بانک این موضوع را قبول نکرد و سناتورها هم کاری کردند تا هیچ‌کس دیگر نتواند صدای او را بشنود!
ایجاد اولین تورم واقعی در جزیره

فصل دهم: ایجاد اولین تورم واقعی در جزیره

پیتر دی شیف در دهمین فصل از خلاصه کتاب دید اقتصادی در تلاش است تا مفهوم تورم واقعی را به خوانندگان خود توضیح دهد. اقتصاد سالم جزیره در گذشته، قیمت‌ها را به شکلی نزولی کاهش می‌داد و در راستای آن، کیفیت زندگی‌ها بالا می‌رفت. صنایعی که سودمند بودند با وام‌های ماهی رشد می‌کردند و همه‌چیز سر جای خود قرار داشت؛ اما بعد از ظهور دولت و عطش آن‌ها برای به دست آوردن ماهی‌های مجانی بدون ارائه خدمات، باعث تولید اوراق ماهی، ماهی‌های تقلبی و بانک‌های خالی شد.

کم‌کم آن‌ها آنقدر اوراق ماهی چاپ و منتشر کردند که روند کاهش طبیعی قیمت و رشد اقتصاد، جایش را به افزایش قیمت و فلج شدن اقتصاد داد. جزیره‌نشین‌ها از این اوضاع سر درنمی‌آوردند؛ اما اقتصاددان‌های دولتی، افزایش قیمت‌ها را ناشی از توسعه اقتصاد جزیره در نظر می‌گرفتند و معتقد بودند که جزیره‌نشین‌ها باید از این موضوع خوشحال باشند. البته بگذریم که مردم دیگر ماهی واقعی هم نمی‌خوردند و به لطف انحصار دولت در صید ماهی، چیزی جز ماهی‌های دستکاری شده و آب‌رفته که محصول تکنسین‌های آزمایشگاهی بود، دستشان را نمی‌گرفت!

از جزیره‌نشین‌های پس‌انداز کننده تا جزیره‌‌نشین‌های فراری از پس‌انداز

با کاهش ارزش ماهی‌ها، پس‌انداز مردم در بانک‌ها هم ارزش خود را از دست داد و جزیره‌نشین‌ها کم‌کم ‌داشتند متوجه کلاهی که بر سرشان رفته بود می‌شدند. در اولین قدم، بسیاری از آن‌ها دست از پس‌انداز کردن برداشتند؛ چون فایده‌ای نداشت! جزیره‌نشین‌ها از مردمی که عاشق پس‌انداز و وام دادن بودن به مردمی مصرف‌گرا تبدیل شدند که هر چه درمی‌آوردند را خرج می‌کردند.
انتشار ویروس اوراق ماهی به سرتاسر جزیره‌های اقیانوسی

فصل یازدهم: انتشار ویروس اوراق ماهی به سرتاسر جزیره‌های اقیانوسی

آغاز انتشار سیستم در ظاهر درست و در باطن غلط کار با بدهی در یازدهمین فصل از خلاصه کتاب دید اقتصادی، نمونه‎ای از سیستم بدهی آمریکا را به نمایش می‌گذارد.‌ ماجرا داشت به آخر راه می‌رسید و کمبود ماهی در بانک‌ها زنگ خطر را برای اقتصاد جزیره‌نشین‌ها به صدا درآورده بود. در همین گیرودار بود که سفرای یکی از کشورهای اقیانوسی که آوازه سیستم موفق سناتورهای جزیره‌نشین به گوششان خورده بود و می‌خواستند آن را در کشور خود اجرا کنند، وارد ساختمان دولت شدند.

آن‌ها قبول کردند که در ازای دریافت اوراق ماهی به سناتورها ماهی تازه بدهند! از نظر سناتورها این افراد عقلشان را از دست داده بودند؛ چون می‌خواستند ماهی ارزشمندشان را بدهند و یک مشت کاغذ بگیرند! در هر صورت، معامله صورت گرفت و حالا اوراق ماهی در تمام اقیانوس، مثل یک ویروس، منتشر می‌شد‌!

فصل دوازدهم: اعتمادی پوچ بر صندوق‌های خالی از ماهی

کشورهای دیگر مثل ریگ، اوراق قرضه ماهی می‌گرفتند و آن را خرج می‌کردند. غافل از اینکه بانکدارهای جزیره‌نشین، هیچ ماهی اضافه‌ای نداشتند تا آن را در عوض اوراق قرضه ماهی بدهند. پادشاه کشور اقیانوس‌نشین که حسابی رام این اوراق شده بود، مردمش را مجبور می‌کرد تا به جای تهاتر با استفاده از این اوراق، داد و ستد کنند و حتی برنامه‌های تشویقی هم برای این کار در نظر گرفته بود. خلاصه اینکه همه کشورهای اقیانوسی روی چیزی حساب کرده بودند که اصلا وجود نداشت!

فصل سیزدهم: بانک بی بانک!
بانک بی بانک!

خلاصه کتاب دید اقتصادی در سیزدهمین فصل، به افرادی اشاره می‌کند که بالاخره از خواب زمستانی بیدار شدند و به اصل موضوع بدهی شک کردند. همه مردم، به یک اندازه در مورد اوراق قرضه ماهی خوش‌بین نبودند و به این فکر افتادند که بروند بانک و این اوراق را نقد کنند!

سناتورها می‌دانستند که حتی با وجود حماقت کشورهای اقیانوسی در معامله ماهی با اوراق قرضه، باز هم بانک آنقدر اندوخته ندارد که بتواند همه اوراق را به ماهی تبدیل کند. به همین دلیل، از ترس اینکه خارجی‌ها هم این فکر به ذهنشان خطور نکند، اتصال اوراق ماهی به ماهی را قطع کردند و گفتند که از این به بعد، خود اوراق بسته به قدرت نظامی و اقتصادی ما، ارزشی معتدل دارند!

فصل چهاردهم: وام‌های آبکی و اشباع بازار کلبه در جزیره

ماجرای شکل‎گیری حباب مسکن (کلبه) مورد دیگری بود که در خلاصه کتاب دید اقتصادی توجه ما را به خود جلب کرد. خرابکاری سناتورها پایانی نداشت و آن‌ها که هر بار از یک بحران به شکلی درمی‌رفتند، به دنبال خرابکاری تازه‌ای می‌گشتند. در این میان، چشمشان به بازار آرام کلبه افتاد که داشت بی‌سروصدا کار خود را می‌کرد! حالا وقت خرابکاری بود!

سناتورها تصمیم گرفتند که با آسان کردن دریافت وام خرید کلبه، این بازار را دچار تحول کنند. کم‌کم سناتورها هم به بازی پر از سود عادت کردند و با راه‌اندازی کارگزاری‌های مختلف، زمینه کلبه‌دار شدن فرمالیته همه افراد را به وجود آوردند. حالا مردم جزیره‌نشین، بیش از هر زمان دیگری، درگیر بدهی و بازپرداخت وام‌هایی شده بودند که خارج از توان آن‌ها بود.

فصل پانزدهم: ترکیدن حباب کلبه
ترکیدن حباب کلبه

پیتر دی شیف در پانزدهمین فصل از خلاصه کتاب دید اقتصادی، ماجرای ترکیدن حباب مسکن آمریکا را به زبانی ساده و جزیره‌ای، توضیح می‌دهد. از یک جایی به بعد، بازار خرید و فروش کلبه‌هایی که به شکلی قارچ‌گونه رشد کرده بودند، دچار توقف شد و بعد از آن روند نزولی خود را با سرعتی باورنکردنی پیش گرفت.

هیچکس متوجه شروع این موضوع نشد اما بیشتر کسانی که در جزیره به این بازار روی آورده بودند، نمی‌خواستند کلبه‌ها را نگه دارند و روی سود حاصل از فروش آن‌ها حساب می‌کردند. همزمان با سقوط ارزش کلبه‌ها، بازار پر شد از فروشنده‌هایی که خریداری برای کلبه‌های خود پیدا نمی‌کردند! به دنبال این ماجرا، کارگزاری‌های اعطای وام که می‌دیدند دیگر کسی نمی‌تواند اقساط وامش را بپردازد، وثیقه‌ها یعنی همان کلبه‌ها را برداشتند و اعطای وام را هم متوقف کردند.

برخی از همین کارگزاری‌ها حتی با وجود برداشتن کلبه‌ها هم دچار ضرر شدند و اعلام ورشکستگی کردند. به دنبال سقوط بازار کلبه‌ تمام شغل‌هایی که به طور مستقیم و غیرمستقیم به بازار کلبه وابسته بودند هم از دست رفتند؛ معمارها، طراح‌های داخل، آهن‌فروش‌ها، فروشندگان لوازم خانه و غیره به این موج بیکاری پیوستند و اوضاع در سطح ملی جزیره، به نقطه بسیار بحرانی رسید. سناتورها برای درآمدن از این وضعیت، تصمیم گرفتند که از کشورهای همسایه، وام ماهی بگیرند؛ اما چه کسی قرار بود این وام را پس بدهد؟ هیچکس!

فصل شانزدهم: دولت جدید، راهکارهای بی‌فایده

زمان انتخابات جدید از راه رسید و سناتورهای نامزد، مشکلات جزیره را بهانه کردند تا با ارائه راهکارهای آبکی، رای جزیره‌نشین‌ها را به سمت خود جلب کنند. البته موفق هم شدند! آن‌ها سعی کردند با راه‌اندازی پروژه‌هایی مانند ساخت فانوس دریایی در باتلاق و جایگزینی لاما با الاغ، مشکلات عمیق اقتصادی جزیره را حل کنند. مردم هم که فکر می‌کردند سناتورها در حال تلاش برای حل مشکلات اقتصادی و ساخت شغل هستند، برای مدتی دست از نگرانی و اعتراض برداشتند.

فصل هفدهم: پیشی گرفتن اقتصاد سینوپیایی از اقتصاد جزیره‌نشین‌ها
پیشی گرفتن اقتصاد سینوپیایی از اقتصاد جزیره‌نشین‌ها

آخرین فصل از خلاصه کتاب دید اقتصادی به سرنوشت اقتصادهای سالم و ناسالم می‌پردازد. همه‌چیز در جزیره به هم ریخته بود؛ اما چه بر سر متحد قدرتمند آن‌ها یعنی سینوپیایی آمد؟ این کشور در اثر یک معجزه که به دست یک دهاتی به وقوع پیوست، توانست نجات پیدا کند. دهاتی ماجرای ما به شکلی خودش را به پادشاه رساند و از او خواست که نگاهی عاقلانه به وضعیت این کاغذپاره‌های جزیره‌نشین‌ها بکند!

او به پادشاه پیشنهاد داد که دوباره اقتصاد مبتنی بر صید ماهی و تقویت صنایع داخلی را در پیش بگیرد تا بتواند از اوضاع نابه‌سامان داخلی جلوگیری کند و مردم خود را خوشحال و راضی نگه دارد. پادشاه به توصیه‌های او که با عقل جور درمی‌آمدند توجه کرد و به همین سادگی و با کمی درد که در اثر وجود آن کاغذپاره‌ها در وجود اقتصاد سینوپیایی ایجاد شد، توانستند به مدل سالم اقتصاد برگردند.

جزیره‌نشین‌ها در طول زمان به فلاکت رسیدند، چیزی از اقتصاد باقی نماند و وقتی که سینوپیایی‌ها آمدند و با یک کشتی ماهی، همه چیزهای با ارزش جزیره را مُفت خریدند و رفتند، سناتورها به این نتیجه رسیدند که حالا وقت یادآوری روش توربافی برای صید ماهی تازه است!

خلاصه کتاب دید اقتصادی در یک نگاه

خلاصه کتاب دید اقتصادی در یک نگاه

در این مقاله، شما را با خلاصه کتاب دید اقتصادی آشنا ساختیم و سعی کردیم از زبان نویسندگان کتاب، مفهوم ساده اقتصاد را به شما توضیح دهیم. اگر بخواهیم این کتاب را در یکی دو جمله خلاصه کنیم نتیجه این می‌شود: یک اقتصاد سالم نه بر پایه بدهی و پول کاغذی که دیگر ارزشی ندارد، بلکه بر پایه تولید داخلی، قدرت صادرات محصولات و پس‌انداز داخلی مردم یک کشور بر پا می‌شود.

نظر شما چیست؟

فکر می‌کنید در حال حاضر کشوری در جهان وجود دارد که چنین نشانه‌هایی از اقتصاد سالم را به نمایش بگذارد؟ نتیجه کاوش خود را در بخش نظرهای همین مقاله برایمان بنویسید.

بروکرهای پیشنهادی

صرافی‌های پیشنهادی

بروکرهای بررسی شده


مشاهده همه
مقالات مرتبط

مشاهده همه
ثبت نظر