در دنیای تجارت، سرمایهگذاری و امورمالی از روشهای مختلفی برای تحلیل شرایط بازار و پیشبینی آینده آن استفاده میشود. در این میان دو رویکرد اصلی وجود دارد که به سرمایه گذاران بازارهای مالی کمک زیادی میکند: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. هر کدام از این روشها مزایای خودش را دارد و بسیاری از فعالان بازار سرمایه از ترکیبی از این دو برای داشتن یک دید جامع تر استفاده میکنند. تحلیل بنیادی بر کیفیت یک دارایی تمرکز دارد، در حالیکه تحلیل تکنیکال به روند بازار به عنوان شاخص ارزش نگاه میکند. در این مقاله میخواهیم با تحلیل تکنیکال و جزئیات آن آشنا شویم.
تحلیل تکنیکال چیست؟
اگر بخواهیم یک تعریف ساده از تحلیل تکنیکال داشته باشیم، تحلیل تکنیکال روشی است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با استفاده از تجزیه و تحلیل روندهای آماری جمع آوری شده از فعالیتهای معاملاتی مانند حرکت قیمت و حجم به کار میرود. برخلاف تحلیل بنیادی که تلاش میکند ارزش اوراق بهادار را براساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم بازار تمرکز دارد.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
استفاده از تحلیل تکنیکال به قرن هفدهم میلادی برمیگردد. هلندیها و ژاپنیها اولین گروههایی بودند که از این روش استفاده میکردند.
در قرن هفدهم معاملهگران هلندی در شرکت هند شرقی تغییرات سهام خود را روی کاغذ رسم میکردند تا یک نوع نمودار ابتدایی داشته باشند. این یک گام مهم به سمت آنچه امروز ما به نام تحلیل تکنیکال میشناسیم بود. تقریبا در همان زمان یک تاجر اسپانیایی به نام جوزف دلاوگا کتابی نوشت و در آن با اشاره به نمودارهای هلندیها از چند مفهوم کلیدی تحلیل تکنیکال مثل الگوی حرکت قیمت و رفتار غیرمنطقی سرمایهگذاران صحبت کرد.
در قرن هجدهم تاجران ژاپنی برنج، چیزی را توسعه دادند که شاید شناختهشدهترین شکل اولیهی تحلیل تکنیکال باشد، نمودار شمعی. در این تکنیک از شمع برای نشان داد قیمتهای باز، بسته شدن قیمت، بالا و پایین رفتن قیمت اوراق بهادار در یک دوره .خاص و… استفاده میشد، روشی که امتحان خود را پس داده است و هنوز هم در بازارهای مالی به طور گسترده مورداستفاده قرار میگیرد.
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شاهد توسعه تحلیل تکنیکال مدرن در ایالات متحده بودیم. چارلز داو که بهعنوان یکی از بنیان گذاران داوجونز و وال استریت ژورنال شناخته میشود، مجموعهای از مقالهها را درباره مشاهدههای خود در بازار سهام منتشر کرد. کاری که منجر به توسعه نظریه داو که امروز به عنوان یکی از پایههای تحلیل تکنیکال شناخته میشود، شد. پس از آن در اواسط قرن بیستم و با روی کار آمدن کامپیوترها پیشرفتهای بیشتری حاصل شد و امکان استفاده از مدلهای ریاضی پیچیده و شاخصهایی مانند شاخص قدرت نسبی و واگرایی میانگین متحرک فراهم شد. در ادامه چیزهایی مانند اصطلاحات فیبوناچی رایج شد و کم کم تحلیل تکنیکال کاملتر شد.
معرفی تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی مختلف
تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی متعددی کاربرد دارد. در حقیقت هر محصولی که بتوانیم قیمت آن را در طول زمان در اختیار داشته باشیم قابلیت بررسی با تحلیل تکنیکال را دارد. اما به طور مشخص بازارهای زیر، بازارهایی هستند که بهتر است برای ورود به آنها با تحلیل تکنیکال آشنایی داشته باشید.
- بازار بورس: یکی از مهمترین بازارهایی که تحلیل تکنیکال به سودآوری در آن کمک میکند، بازار بورس و سهام است. به کمک این نوع تحلیل شما میتوانید زمان ورود به هر سهم و خروج از آن را محاسبه کنید و رفتار سهم را پیشبینی کنید.
- فارکس: فارکس از جمله بازارهای بین المللی است که بدون تحلیل تکنیکال امکان به دست آوردن سود در آن بسیار اندک است و ممکن است به راحتی سرمایه خود را از دست دهید.
- بازار ارزهای دیجیتال: یکی دیگر از بازارهایی که برای خرید و فروش در آن به تحلیل تکنیکال نیاز دارید بازار ارز دیجیتال است. در این بازار به کمک تحلیل تکنیکال میتوانید بهترین زمان خرید و فروش هر ارز را پیدا کنید.
- طلا و دلار: طلا و دلار از جمله محصولاتی هستند که افراد در ایران برای مصون نگهداشتن داراییهایشان از تورم از آنها استفاده میکنند. تحلیل تکنیکال دلار و طلا به شما اجازه خواهد داد بتوانید بهترین زمانهای خرید و فروش آنها را پیدا کنید.
همچنین میتوانید از این روش تحلیل برای بررسی شرایط اقتصادی و سرمایهگذاری در بازارهایی مانند بازار مسکن، زمین، خودرو و… هم استفاده کنید.
تحلیل تکنیکال بر معاملات چه تاثیری دارد؟
یکی از سوالات مهم سرمایه گذاران این است که تحلیل تکنیکال چه تاثیری بر معاملات دارد. واقعیت این است که معاملهگرانی که از تحلیل تکنیکال آگاهی دارند بهتر میتوانند نقاط ورود به یک سهم و خروج از آن را پیش بینی کنند. آنها همچنین درک بهتری از روند بازار خواهند داشت و در نتیجه میتوانند رفتار بهتری در بازار داشته باشند و در نتیجه سود بیشتری به دست آورند.
اصول تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال سه اصل اساسی دارد:
- قیمت سهم همه چیز را به شما میگوید
این جمله به این معنی است که قیمت یک سهام در لحظه، منعکسکنندهی تمام اطلاعات شناختهشدهای است که میتواند بر ارزش آن تاثیر بگذارد. درآمد، سود سهام، داراییها، عوامل کلان اقتصادی و حتی احساسات انسانی مانند ترس و طمع هم در این قیمت نهفته است. فرضیه بازار کارآمد بیان میکند که قیمت سهام از فرضیه رندوم والک پیروی میکند و تحلیلگران فنی معتقدند که پیشبینی یا حدس زدن قیمت آیندهی سهام بر اساس معیارهای بنیادی دشوار است. این تحلیلگران بر نمودار قیمت بهعنوان بازتابی از دانش جمعی بازار تمرکز میکنند. نمودار نشان میدهد که سرمایهگذاران چگونه به اطلاعات جدید در طول زمان واکنش نشان دادهاند و پویایی عرضه و تقاضا را آشکار میکند. بنابراین عملکرد قیمت گذشته و روانشناسی بازار بهترین شاخصهای رفتار سرمایهگذاران در آینده هستند. هدف تجزیه و تحلیل فنی، سرمایهگذاری روی مناطقی است که پتانسیل واکنش به اطلاعات مربوط به قیمت فعلی بازار و ورود آن به این مناطق را دارد.
- قیمت بر اساس روندها حرکت میکند
دومین اصل تحلیل تکنیکال این است که قیمتها طبق روندهای خاصی حرکت میکنند. هنگامی که این روند ظاهر شد، احتمال بیشتری وجود دارد که سهام در آن جهت حرکت کند، مگر اینکه موقعیتهای جدیدی ایجاد شود و روانشناسی فعالان بازار تغییر کند. بنابراین تحلیلگران در طول یک روند، احتمال بازگشت ناگهانی را کمتر میدادند. وقتی قیمتها شروع به افزایش میکند، خریداران بیشتری جذب میشوند، زیرا مردم برای پیوستن به روند صعودی عجله دارند.
- تاریخ خودش را تکرار میکند
سومین اصل تحلیل تکنیکال این است که تاریخ در بازارهای مالی تمایل به تکرار شدن دارد. در حالی که قیمتها گاهی در بازههای زمانی کوتاه تصادفی هستند در بازههای زمانی طولانیتر، الگوها و تمایلات تکراری را نشان میدهند. این موضوع منعکسکننده روانشناسی بازار و الگوهای رفتاری انسانی است که در طول زمان ادامه مییابد. هدف تحلیل تکنیکال شناسایی زمانهایی است که بازار بیش از حد گسترش پیدا میکند و احتمالا به میانگین یا میانگین تاریخی خود برمیگردد.
برای مثال پس از یک روند صعودی قوی، قیمتها اغلب بیشتر از حد خرید میشود، زیرا شور و شوق ایجاد شده در بازار باعث میشود رالی از آنچه تحلیلهای فاندامنتال پشتیبانی میکند فراتر برود. در ادامه راه برای اصلاح هموار میشود و قیمت به میانگین خود برمیگردد. تحلیلگران تکنیکال نمودارهای قیمت را مطالعه میکنند تا الگوهای تاریخی مشابهی را که سرنخهایی دربارهی چگونگی واکنش سرمایهگذاران در آینده ارائه میکند، شناسایی کند.
انواع سبکهای تحلیل تکنیکال
استراتژیهای مختلفی برای استفاده از تحلیل تکنیکال وجود دارد. چیزهایی مانند معاملات روند، معاملات محدوده، معاملات شکست، معاملات معکوس، معاملات شکاف، معاملات جفتی، آربیتراز و معاملات مومنتوم یا تکانه، سبکهای مختلف تحلیل تکنیکال هستند که هدف آنها سرمایهگذاری روی رفتارهای قیمتی خاص و الگوهای نمودارهاست.
معاملات روند، شامل انجام معاملات در جهت روند غالب است. تحلیلگران تکنیکال روندها را با ترسیم کردن خطور روند شناسایی میکنند. خطوط روند شیبدار به سمت بالا روند صعودی را نشان میدهند در حالی که خطوط روند شیبدار به سمت پایین روند نزولی را نشان میدهند. ایده این است که در روند صعودی خرید کنید و زمانی که روند معکوس شد در روند نزولی بفروشید، همچنین شرطهای دقیق برای عقب نشینیهای احتمالی برای قیمتهای خوب وجود دارد.
هدف معاملات محدوده، کسب سود از نوسان قیمت بین سطوح حمایت افقی و مقاومت است. تحلیلگرات تکنیکال رفتار محدود یک محدوده زمانی را شناسایی میکنند که قیمت به طور مکرر حمایت و مقاومت را در طول زمان آزمایش کند. این سطوح مرزی نشان دهندهی عملکرد قیمت هستند.
به نظر میرسد معاملات شکست روی حرکات قوی سرمایهگذاری میکنند. جایی که قیمت از محدودههای مشخص یا الگوهای نمودار خارج میشوند. این شکست سیگنالهایی را میدهد که به این معنی است که با افزایش یا کاهش بیشتر قیمت، انرژی منقبض شده آزاد میشود.
معاملات معکوس با هدف کسب سود از بالا و پایینهای بازار اتفاق میافتند. تحلیلگران تکنیکال با استفادده از الگوهای قیمت، نوسانگرهای مومنتوم، نشانههای حجم و سایر شاخصها، الگوهای معکوس بالقوه را شناسایی میکنند. برای مثال الگوهای معکوس مانند سر و شانه یا بالا و پایین دوتایی نشاندهندهی فرسودگی روند است.
معاملات شکاف بر شکاف قیمت بین دورههای معاملاتی سرمایهگذاری میکند. شکافهای قیمتی زمانی ایجاد میشود که تفاوت قابل توجهی بین بسته شدن قیمت قبلی و قیمت باز شدن مجدد وجود داشته باشد. تحلیلگران تکنیکالی که به این سبک کار میکنند درجه شکاف و حجم را ارزیابی میکنند. شکافها مانند آهنربا عمل میکنند که قیمت را برای پر کردن فضای خالی برمیگرداند.
معاملات جفتی بر بازگشت میانگین دو دارایی همبسته تاریخی سرمایه گذاری میکند. کسانی که تحلیل تکنیکال انجام میدهند جفتهایی را که تمایلات همبستگی قوی در طول زمان نشان دادهاند را شناسایی میکنند. معامله گران روی جفت داراییها شرط بندی میکنند که زمانی که همبستگی به صورت لحظهای واگرا شود، دوباره به همگرایی باز خواهد گشت.
هدف معاملات آربیتراژ کسب سود از اختلاف قیمت موقت بین بازارها یا داراییهای مرتبطو است. آنها به دنبال ناهنجاریهای قیمت گذاری بین فهرستهای دارایی در بازارهای مختلف میگردند.
معاملات مومنتوم شامل گرفتن موقعیتهای خرید در داراییهای با روند صعودی قوی و موقعیتهای کوتاه در دارییهای نزولی است. تحلیلگران فنی با ارزیابی شیب جهتی، روند جرکت را شناسایی میکنند.
آشنایی با مفاهیم پایهای در تحلیل تکنیکال
برای داشتن درک بهتر از تحلیل تکنیکال باید مفاهیم مختلفی را بشناسید. در ادامه تعدادی از این مفاهیم را بررسی میکنیم.
- پرایس اکشن: پرایس اکشن به معنی مطالعه حرکت قیمت در بازارهای مالی مختلف بر اساس زمان و حجم است. در این روش به جای شاخصهای پیچیده و نظریههای مختلف، تحلیلگران روی نمودار قیمت کار میکنند و تلاش میکنند الگوهای تکرار شونده را در آن پیدا کنند. این کار باعث ایجاد شفافیت میشود و به تصمیمگیری بهتر کمک میکند.
- روندها: روندها یا همان ترندها، مفهوم مهم بعدی در بازارهای مالی هستند که به طور کلی نشان میدهند بازار به چه سمت و سویی حرکت میکند.
- حمایت و مقاومت: حمایت و مقاومت هم مفاهیم مهمی هستند که باید برای معامله کردن آنها را به خوبی بشناسید. سطح حمایت جایی است که برای خریداران بسیار جذاب است و مقاومت برای فروشندگان اهمیت بسیار زیادی دارد. به طور کلی زمانی که قیمت در سطح حمایت باشد زمان مناسبی برای خرید است و زمانی که قیمت به سطح مقاومت برسد میتوانید تصمیم خود را برای خروج از بازار بگیرید.
- الگوها: الگوها یکی دیگر از چیزهایی هستند که در تحلیل تکنیکال کاربرد جدی دارند. این الگوها با بررسی روندها و نمودارها به دست میآیند، از مهمترین الگوها میتوان به سرو شانه، هارمونیک، پرچم و … اشاره کرد.
- تایم فریم: تایم فریمها یا همان چارچوبهای زمانی یکی دیگر از موضوعات مهم در تحلیل تکنیکال هستند. مهم است که بدانید تحلیل شما در چه بازه زمانی انجام شده است و قیمت و حجمی که در اختیار دارید مربوط به چه محدودهای از زمان است.
- اندیکاتور: اندیکاتورها یا همان مقیاسها مجموعهای از نقاط داده در بازارهای مالی هستند که در چندین دستهی مختلف قرار میگیرند و میتوانند چیزهای زیادی را دربارهی رفتار یک دارایی به سرمایهگذاران بگویند.
تحلیل تکنیکال چه تفاوتهایی با تحلیل بنیادی دارد ؟
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال هر دو از اهمیت بسیار زیادی در دنیای امورمالی برخوردارند. در حالی که تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که بهترین رویکرد پیروی از روندی است که از طریق کنش بازار شکل میگیرد، تحلیلگران بنیادی معتقدند که بازار اغلب ارزش را نادیده میگیرند. تحلیلگران بنیادی به طورکلی نمودارها را نادیده میگیرند و ترازنامهها و نمایهی بازار یک شرکت را برای کشف ارزش ذاتی آن رادر نظر میگیرند. نمونههای زیادی از سرمایهگذاری موفق وجود دارد که از هرکدام از این تحلیلها برای پیشبرد معاملات استفاده میکنند و نمونههایی هم هستند که از هر دو استفاده میکنند. به طور کلی تحلیل تکنیکال سرعت بیشتری دارد و اگر بخواهید تحلیل بنیادی را مورد استفاده قرار دهید، به دلیل زمان مورد نیاز برای بررسی دقیق، به زمان بیشتری برای تصمیم گیری نیاز خواهید داشت. همچنین دورههای نگهداری داراییها زمانی که از تحلیل بنیادی استفاده میکنید بیشتر است و اگر به دنبال معاملات سرعتی هستید تحلیل تکنیکال بهتر پاسخگو خواهد بود.
تحلیل تکنیکال در ارزهای دیجیتال
همانطور که در بالا گفتیم تحلیل تکنیکال در حقیقت استفاده از اطلاعات برای پیشبینی روند قیمتی داراییهاست. این روش در بازار ارزهای دیجیتال هم کاربرد دارد و به معنای تحلیل و بررسی روند قیمت آنها در طول زمان و همچنین حجم معاملات یک رمز ارز است که در نهایت میتواند پیشبینی مناسبی از آیندهی آن به دست دهد.
در این روش از انواع نمودارهای قیمت و همچنین اندیکاتورهای متنوع استفاده میشود و تحلیلگران تلاش میکنند رفتار رمزارزها را در بازههای زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت بررسی کنند تا تصویر کاملتری از آینده به دست آورند.
تعریف نمودار قیمت چیست؟
اگر بخواهیم نمودار قیمت را به طور دقیق تعریف کنیم، نمودار قیمت یک دارایی، نموداری است که تغییرات قیمت آن در یک بازهی زمانی خاص در آن رسم شده است. به طور کلی این نمودارها میتوانند شامل گزینههای مختلفی از نمودارهای یک دقیقهای تا نمودارهای ماهانه و سالانه باشند.
انواع نمودارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال
انواع نمودارهای اصلی مورد استفاده در تحلیل تکنیکال، نمودارهای خطی، میلهای، نمودار شمعی، نمودار نقطهای و شکلی، نمودار رنکو (renko chart) و نمودار هیکین آشی (heikin-ashi) است.
- نمودار خطی (line chart): به کمک این نوع نمودار میتوانید قیمتهای بسته شده را در طول زمان به هم وصل کنید و حرکت قیمت پایه را پیدا کنید. این کار به تجسم روند و جهت کلی کمک میکند اما اطلاعات دقیقی از قیمت ارائه نمیکند.
- نمودار میلهای (bar chart): نمودارهای میلهای بازو بسته شدن قیمت و همچنین بیشترین و کمترین قیمت را نشان میدهند. این نمودارها اطلاعات قیمتی بیشتری را نسبت به نمودار خطی ارائه میکنند.
- نمودار شمعی یا کندل: این نمودارها، شبیه نمودارهای میلهای هستند اما از جعبههایی به نام کندل یا شمع برای نشان دادن محدوده قیمت و قیمت بسته شدن استفاده میکنند. شمعها رنگی هستند تا نشان دهند که قیمت در یک دوره خاص کاهش یافته یا افزایش یافته است. این نوع نمودار بیشترین بینش را درباره عملکرد قیمت ارائه میکند.
- نمودارهای نقطهای و شکلی: این نمودارها، نمودارهایی هستند که تغییرات قیمت را بدون توجه به زمان نشان میدهند. این نمودارها برای نشان دادن جهت قیمت کاربردیاند.
- نمودارهای رنکو: این نوع نمودارها شباهت زیادی به نمودارهای نقطهای و شکلی دارند اما زمانی که قیمتها به اهداف تعیین شده میرسند با ترسیم آجر آن را نشان میدهند. آجرها در این نمودارها رنگی میشوند که روندها را مشخص کنند. این نوع نمودار نویز را فیلتر میکند و باعث برجسته شدن روندها میشود.
- نمودار هیکین اشی: این نمودارها نوعی از نمودارهای کندل استیک هستند که از میانگین برای صاف کردن دادههای قیمت و فیلتر نویز استفاده میکنند. نمودار هیکین اشی به روشن شدن جهت و حرکت روند کمک میکند.
برای آموزش تحلیل تکنیکال پیشرفته چه مفاهیمی را بشناسیم
تا اینجا دربارهی مفاهیم ساده و پایهای تحلیل تکنیکال صحبت کردیم اما برای اینکه در این موضوع عمیقتر شوید لازم است چیزهای بیشتری بدانید.
- اندیکاتورها و نقش آنها: اندیکاتورها شاخصها و مقیاسهایی هستند که هرکسی باید در تحلیل تکنیکال آنها را بشناسد. این شاخصها از روی معادلات و توابع ریاضی به دست میآیند. اوسیلاتورها زیر مجموعهای از آنها هستند و به تحلیلگران بازار برای تشخیص جهت حرکت قیمت کمک میکنند.
- فیبوناچی: فیبوناچی ابزاری است که حرکت قیمت را ردیابی کرده و به محاسبه سطوح حمایت و مقاومت افقی کمک میکند که به آنها سطوح فیبوناچی میگوییم.
- میانگین متحرک: میانگین متحرک یا همان moving average یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال پیشرفته است که بازهم برای پیدا کردن سطوح مقاومت و حمایت به کار میرود و به پیدا کردن روند هم کمک میکند.
- Ichimoku: این ابزار را ژاپنیها به دنیای تحلیل تکنیکال آوردهاند و برای بازههای زمانی کوتاه مدت، حتی دقیقهای مناسب است. این شاخص هم دربارهی خط حمایت و مقاومت در نمودار صحبت میکند.
- شاخص قدرت نسبی یا RSI: یکی دیگر از مفاهیم پیشرفتهی تحلیل تکنیکال RSI است که تحلیلگران برای پیدا کردن سطوح بازگشتی از آن استفاده میکنند.
- MACD: این عبارت مخفف Moving Average Convergence Divergence است که دربارهی همگرایی و واگرایی میانگین متحرک صحبت میکند. این شاخص کمک میکند یک روند و میزان شتاب و قدرت آن مشخص شود.
اندیکاتور و اسیلاتور در تحلیل تکنیکال
اندیکاتور (indicator) و اسیلاتور (oscillator) در تحلیل تکنیکال ابزارهای بسیار کاربردیای هستند که به طور کلی برای تشخیص نقاط ورود به معاملات به کار میروند.
یک اندیکاتور یا شاخص فنی در حقیقت یک الگوی ریاضی است که از دادههای تاریخی به دست میآید و معامله گران برای پیشبینی روندها در آینده از آن استفاده میکنند. به کمک اطلاعاتی مانند روندها، حجم و اندیکاتورهای بیل محاسبات ریاضیای انجام میشود که میتواند هشدارهای لازم جهت ورود یا خروج از یک دارایی را به معاملهگر بدهد.
اسیلاتورها در حقیقت زیر مجموعهای از اندیکاتورها هستند که بازهم برای پیدا کردن نقاط ورود و خروج به کار میروند. این ابزارها که در فارسی میتوانیم به آن نوسانگرنما بگوییم در حقیقت بالا و پایین یک مقدار مشخص، بین حد بالایی و پایینی نوسان میکنند و به معاملهگر کمک میکنند روندها را بشناسند. یکی از مهمترین اسیلاتورها شاخص قدرت نسبی است.
مفهوم حجم در تحلیل تکنیکال
یکی از فاکتورهای مهمی که در تحلیل تکنیکال وجود دارد حجم بازار است. حجم بازار یا حجم معاملات که در انگلیسی به آن volume trading گفته میشود، تعداد واحدهای معامله شده از هر دارایی مشخص در یک بازهی زمانی خاص گفته میشود. حجم معاملات برای تشخیص شکل گیری یک روند، ادامه یافتن یا ادامه پیدا نکردن آن استفاده میشود و معامله گران به کمک آن پیشبینیهای خود را تایید یا رد میکنند.
مفهوم سطح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال دو مفهوم مهم برای کسانی که قصد ورود به بازار یا خروج از آن را دارند وجود دارد که به آن سطح حمایت و مقاومت یا support and resistance Level گفته میشود. سطح حمایت جایی است که برای خریداران جذابیت زیادی دارد و زمانی که قیمت به این سطح برسد با افزایش تقاضا روبه رو خواهیم شد. نتیجهی این وضعیت افزایش قیمتهاست و احتمال روند صعودی بیشتر خواهد شد.
سطح مقاومت، سطخی است که برای فروشندگان جذابیت زیادی دارد. زمانی که قیمت به این سطح برسد عرضه کنندگان شروع به فروش هرچه بیشتر میکنند، در نتیجه قیمت کاهش مییابد و بازار نزولی میشود.
انواع روندها در تحلیل تکنیکال
روندها در تحلیل تکنیکال سه نوع دارند: روندهای صعودی، روندهای نزولی و روندهای جانبی که بین سطوح مقاومت و حمایت حرکت میکنند.
- روند صعودی: یک روند صعودی زمانی اتفاق میافتد که قیمت سهام یا اوراق بهادار یک سری از اوجهای بالاتر را ببیند. این به این معنا است که هر قله و فرود متوالی بالاتر از قبلی است و در طول زمان افزایش ثابتی را نشان میدهد. خط روند ترسیم شده برای اتصال این پایینترین سطحها نشان دهندهی خط روند صعودی است. این سیر صعودی نشان دهنده احساسات و حرکت صعودی است.
- روند نزولی: روند نزولی برعکس روند صعودی است که با مجموعهای از اوجهای پایین و پایینتر مشخص میشود. هر قله و فرود متوالی کمتر از قبلی است که منعکس کننده کاهش مداوم در طول زمان است. خط روند ترسیم شده برای اتصال این قلههای نزولی نشان دهنده خط روند نزولی است. این سیر نزولی نشان دهنده احساسات و حرکت نزولی است.
- روند جانبی: یک روند جانبی زمانی رخ میدهد که قیمت در محدودهای حرکت میکند که توسط یک سطح مقاومت بالا و یک سطح حمایت پایینتر محدود شده است. قیمت همچنان بین این دو سطح بالا میرود و نمیتواند در هر دو جهت بالا برود. این نشان دهنده دورهای از تجمیع است که گویی خریداران و فروشندگان در تعادل هستند. با از بین رفت حرکت، فعالیت معاملاتی کاهش مییابد.
شناخت نوع روند برای معامله گرانی که به دنبال سرمایه گذاری و ورود و خروج در نقاط مناسب هستند کلیدی است. تجزیه و تحلیل این روندها و خطوط روند بخشی ضروری از تحلیل تکنیکال هستند.
جمع بندی
تحلیل تکنیکال یکی از روشهای بسیار کاربردی برای حضور در بازارهای مالی است. صرف نظر از اینکه شاخصهای فنیای که یک سرمایهگذار از آن استفاده میکند، اهداف استفاده از این ابزارها یکسان است:
- روندها را شناسایی کنید
- تغییرات روند را شناسایی کنید
- بازارهای بدون روند را شناسایی کنید
ایدهی تحلیل تکنیکال این است که روندهای گذشته و فعلی قیمت، قابل اعتمادترین شاخصهای حرکت احتمالی قیمت در آینده هستند. حقیقت ساده این است که تقریبا همه اندیکاتورهای فنی مفید هستند اما هیچ شاخصی بیعیب و نقص نیست. بنابراین بهتر است که همیشه حدضرر خود را در نظر داشته باشید. یک تحلیلگر تکنیکال خوب به طور مستمر اقدام به ارزیابی مجدد قیمت فعلی بازار میکند تا مشخص کند سیگنالهای یک اندیکاتور تکنیکال معتبر هستند یا نیستند.