در دنیای تجارت، سرمایهگذاری و امورمالی از روشهای مختلفی برای تحلیل شرایط بازار و پیشبینی آینده آن استفاده میشود. در این میان دو رویکرد اصلی وجود دارد که به سرمایه گذاران بازارهای مالی کمک زیادی میکند: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. هر کدام از این روشها مزایای خودش را دارد و بسیاری از فعالان بازار سرمایه از ترکیبی از این دو برای داشتن یک دید جامع تر استفاده میکنند. تحلیل بنیادی بر کیفیت یک دارایی تمرکز دارد، در حالیکه تحلیل تکنیکال به روند بازار به عنوان شاخص ارزش نگاه میکند. در این مقاله میخواهیم با تحلیل تکنیکال و جزئیات آن آشنا شویم.
تحلیل تکنیکال چیست؟
آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال به زبان ساده، روشی برای بررسی و ارزیابی سرمایهگذاریهاست که با تحلیل دادههای آماری مانند تغییرات قیمت و حجم معاملات انجام میشود. بر خلاف تحلیل بنیادی که بر عوامل مالی و عملکرد شرکتها تمرکز دارد، تحلیل تکنیکال رفتار بازار را از طریق نمودارها و روند قیمت بررسی کرده و از آن برای شناسایی فرصتهای معاملاتی استفاده میکند.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
استفاده از تحلیل تکنیکال به قرن هفدهم میلادی برمیگردد. هلندیها و ژاپنیها اولین گروههایی بودند که از این روش استفاده میکردند. در قرن هفدهم معاملهگران هلندی در شرکت هند شرقی تغییرات سهام خود را روی کاغذ رسم میکردند تا یک نوع نمودار ابتدایی داشته باشند. این یک گام مهم به سمت آنچه امروز ما به نام تحلیل تکنیکال میشناسیم بود. تقریبا در همان زمان یک تاجر اسپانیایی به نام جوزف دلاوگا کتابی نوشت و در آن با اشاره به نمودارهای هلندیها از چند مفهوم کلیدی تحلیل تکنیکال مثل الگوی حرکت قیمت و رفتار غیرمنطقی سرمایهگذاران صحبت کرد.
در قرن هجدهم، تاجران ژاپنی برنج روشی را ابداع کردند که بعدها به عنوان نمودار شمعی (Candlestick Chart) شناخته شد. این نمودار با استفاده از شمعها، قیمتهای باز، بسته شدن، بیشترین و کمترین قیمت را در هر دوره زمانی نشان میداد. این تکنیک بهقدری مؤثر بود که تا امروز نیز در بازارهای مالی سراسر دنیا بهطور گسترده استفاده میشود. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، تحلیل تکنیکال مدرن در آمریکا شکل گرفت. چارلز داو، بنیانگذار شاخص داوجونز و نشریه والاستریت ژورنال، مقالههایی منتشر کرد که پایهگذار نظریه داو (Dow Theory) شد؛ نظریهای که اساس بسیاری از مفاهیم امروزی تحلیل تکنیکال است.
با ظهور کامپیوترها در قرن بیستم، این حوزه پیشرفت چشمگیری کرد. استفاده از مدلهای ریاضی پیچیده و شاخص های تحلیل تکنیکال مانند قدرت نسبی (RSI) و میانگینهای متحرک (MA) ممکن شد. بعدها، ابزارهای تحلیلی پیشرفتهتری مانند سطوح فیبوناچی به کار گرفته شد و رفتهرفته، تحلیل تکنیکال به شکلی جامع و هوشمند تبدیل گردید.
معرفی تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی مختلف
تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی متعددی کاربرد دارد. در حقیقت هر محصولی که بتوانیم قیمت آن را در طول زمان در اختیار داشته باشیم قابلیت بررسی با تحلیل تکنیکال را دارد. اما به طور مشخص بازارهای زیر، بازارهایی هستند که بهتر است برای ورود به آنها با تحلیل تکنیکال آشنایی داشته باشید.
- بازار بورس: یکی از مهمترین بازارهایی که تحلیل تکنیکال به سودآوری در آن کمک میکند، بازار بورس و سهام است. به کمک این نوع تحلیل شما میتوانید زمان ورود به هر سهم و خروج از آن را محاسبه کنید و رفتار سهم را پیشبینی کنید.
- فارکس: فارکس از جمله بازارهای بین المللی است که بدون تحلیل تکنیکال امکان به دست آوردن سود در آن بسیار اندک است و ممکن است به راحتی سرمایه خود را از دست دهید.
- بازار ارزهای دیجیتال: یکی دیگر از بازارهایی که برای خرید و فروش در آن به تحلیل تکنیکال نیاز دارید بازار ارز دیجیتال است. در این بازار به کمک تحلیل تکنیکال میتوانید بهترین زمان خرید و فروش هر ارز را پیدا کنید.
- طلا و دلار: طلا و دلار از جمله محصولاتی هستند که افراد در ایران برای مصون نگهداشتن داراییهایشان از تورم از آنها استفاده میکنند. تحلیل تکنیکال دلار و طلا به شما اجازه خواهد داد بتوانید بهترین زمانهای خرید و فروش آنها را پیدا کنید.
همچنین میتوانید از تحلیل بازار مالی برای بررسی شرایط اقتصادی و سرمایهگذاری در بازارهایی مانند بازار مسکن، زمین، خودرو و… هم استفاده کنید.

معرفی تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی مختلف
تحلیل تکنیکال بر معاملات چه تاثیری دارد؟
یکی از سوالات مهم سرمایه گذاران این است که تحلیل تکنیکال چه تاثیری بر معاملات دارد. واقعیت این است که معاملهگرانی که از تحلیل تکنیکال آگاهی دارند بهتر میتوانند نقاط ورود به یک سهم و خروج از آن را پیش بینی کنند. آنها همچنین درک بهتری از روند بازار خواهند داشت و در نتیجه میتوانند رفتار بهتری در بازار داشته باشند و در نتیجه سود بیشتری به دست آورند.
اصول تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال سه اصل اساسی دارد:
-
قیمت سهم همه چیز را به شما میگوید
این جمله یعنی قیمت هر سهام در هر لحظه، بازتابی از تمام اطلاعات موجود درباره آن است؛ از درآمد و سود سهام گرفته تا داراییها، شرایط اقتصادی و حتی احساسات انسانی مانند ترس و طمع. طبق فرضیهی بازار کارآمد، قیمتها بر اساس «حرکت تصادفی» تغییر میکنند و بنابراین پیشبینی آیندهی سهام تنها با تکیه بر دادههای بنیادی، کار سخت و غیرقابلاطمینانی است.
این تحلیلگران بر نمودار قیمت بهعنوان بازتابی از دانش جمعی بازار تمرکز میکنند. نمودار نشان میدهد که سرمایهگذاران چگونه به اطلاعات جدید در طول زمان واکنش نشان دادهاند و پویایی عرضه و تقاضا را آشکار میکند. بنابراین عملکرد قیمت گذشته و روانشناسی بازار بهترین شاخصهای رفتار سرمایهگذاران در آینده هستند. هدف تجزیه و تحلیل فنی، سرمایهگذاری روی مناطقی است که پتانسیل واکنش به اطلاعات مربوط به قیمت فعلی بازار و ورود آن به این مناطق را دارد.
-
قیمت بر اساس روندها حرکت میکند
دومین اصل تحلیل تکنیکال این است که قیمتها طبق روندهای خاصی حرکت میکنند. هنگامی که این روند ظاهر شد، احتمال بیشتری وجود دارد که سهام در آن جهت حرکت کند، مگر اینکه موقعیتهای جدیدی ایجاد شود و روانشناسی فعالان بازار تغییر کند. بنابراین تحلیلگران در طول یک روند، احتمال بازگشت ناگهانی را کمتر میدادند. وقتی قیمتها شروع به افزایش میکند، خریداران بیشتری جذب میشوند، زیرا مردم برای پیوستن به روند صعودی عجله دارند.
-
تاریخ خودش را تکرار میکند
سومین اصل تحلیل تکنیکال این است که تاریخ در بازارهای مالی تمایل به تکرار شدن دارد. در حالی که قیمتها گاهی در بازههای زمانی کوتاه تصادفی هستند در بازههای زمانی طولانیتر، الگوها و تمایلات تکراری را نشان میدهند. این موضوع منعکسکننده روانشناسی بازار و الگوهای رفتاری انسانی است که در طول زمان ادامه مییابد. هدف تحلیل تکنیکال شناسایی زمانهایی است که بازار بیش از حد گسترش پیدا میکند و احتمالا به میانگین یا میانگین تاریخی خود برمیگردد.
برای مثال پس از یک روند صعودی قوی، قیمتها اغلب بیشتر از حد خرید میشود، زیرا شور و شوق ایجاد شده در بازار باعث میشود رالی از آنچه تحلیلهای فاندامنتال پشتیبانی میکند فراتر برود. در ادامه راه برای اصلاح هموار میشود و قیمت به میانگین خود برمیگردد. تحلیلگران تکنیکال نمودارهای قیمت را مطالعه میکنند تا الگوهای تاریخی مشابهی را که سرنخهایی دربارهی چگونگی واکنش سرمایهگذاران در آینده ارائه میکند، شناسایی کند.

اصول تحلیل تکنیکال
انواع سبکهای تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال، روشهای مختلفی برای بررسی رفتار قیمت و تصمیمگیری وجود دارد. هر سبک بر اساس ویژگیهای خاص بازار و هدف معاملهگر انتخاب میشود. در ادامه انواع تحلیل تکنیکال را معرفی میکنیم:
معاملات روند (Trend Trading)
در این سبک، معاملهگر در جهت روند کلی بازار معامله میکند. اگر روند صعودی باشد، خرید انجام میشود و در روند نزولی، فروش. خطوط روند بهصورت شیبدار روی نمودار ترسیم میشوند تا جهت کلی حرکت قیمت را مشخص کنند.
معاملات محدوده (Range Trading)
در معاملات محدوده، هدف کسب سود از نوسان قیمت بین سطوح حمایت و مقاومت است. زمانیکه قیمت به حمایت برسد، خرید انجام میشود و در نزدیکی مقاومت، فروش. این روش برای بازارهای با نوسان محدود کاربرد دارد.
معاملات شکست (Breakout Trading)
در این سبک، معاملهگر بر لحظههایی تمرکز دارد که قیمت از محدوده یا الگوی مشخص خارج میشود. خروج قیمت از مقاومت یا حمایت، نشانه آغاز حرکتی جدید است و سیگنال خرید یا فروش را فعال میکند.
معاملات معکوس (Reversal Trading)
هدف این نوع معامله، سود گرفتن از تغییر جهت روند است. معاملهگران با استفاده از الگوهایی مانند «سر و شانه» یا «دوقله»، نقاط احتمالی برگشت قیمت را پیشبینی میکنند و در زمان مناسب وارد معامله میشوند.
معاملات شکاف (Gap Trading)
شکافها زمانی ایجاد میشوند که تفاوت زیادی بین قیمت بسته شدن و باز شدن دوره بعد وجود دارد. معاملهگر با بررسی اندازه شکاف و حجم معاملات، پیشبینی میکند که قیمت برای پر کردن شکاف بازخواهد گشت.
معاملات جفتی (Pair Trading)
در این روش، روی دو دارایی همبسته معامله میشود. زمانیکه یکی از آنها از مسیر معمول همبستگی جدا شود، معاملهگر انتظار دارد دوباره به میانگین قبلی بازگردد و بر اساس آن موقعیت خرید یا فروش میگیرد.
معاملات آربیتراژ (Arbitrage Trading)
هدف این روش، استفاده از اختلاف قیمت موقت بین دو بازار یا دارایی مشابه است. معاملهگر با خرید در بازار ارزانتر و فروش در بازار گرانتر، از تفاوت قیمتی سود میگیرد.
معاملات مومنتوم (Momentum Trading)
در معاملات مومنتوم از روشهای تحلیل تکنیکال، تمرکز روی داراییهایی است که روند قوی دارند. معاملهگر در بازار صعودی خرید و در بازار نزولی فروش انجام میدهد. این روش بر پایه سرعت و قدرت حرکت قیمت بنا شده است.
آشنایی با مفاهیم پایهای در تحلیل تکنیکال
برای داشتن درک بهتر از تحلیل تکنیکال باید مفاهیم مختلفی را بشناسید. در ادامه تعدادی از این مفاهیم را بررسی میکنیم:
-
پرایس اکشن (Price Action)
پرایس اکشن یعنی مطالعه مستقیم حرکت قیمت روی نمودار، بدون استفاده از شاخص های تحلیل تکنیکال و ابزارهای پیچیده. تحلیلگر با بررسی رفتار و الگوهای تکرارشونده قیمت، جهت بازار را تشخیص داده و تصمیمهای دقیقتری برای معامله میگیرد.
-
روندها (Trends)
روند نشاندهنده جهت کلی حرکت بازار است؛ یعنی اینکه قیمتها در حال افزایش، کاهش یا حرکت در محدودهای ثابت هستند. شناخت روند کمک میکند تا معاملات در جهت درست بازار انجام شود.
-
حمایت و مقاومت (Support & Resistance)
سطح حمایت جایی است که خریداران تمایل به ورود دارند و مانع افت قیمت میشوند، در حالیکه سطح مقاومت نقطهای است که فروشندگان فعال میشوند و معمولاً قیمت از آنجا افت میکند. خرید در نزدیکی حمایت و فروش در مقاومت، استراتژی رایجی است.
-
الگوها (Patterns)
الگوهای قیمتی حاصل رفتار تکراری بازار هستند و به پیشبینی تغییر روند کمک میکنند. از مهمترین آنها میتوان به الگوی سر و شانه، پرچم، مثلث و هارمونیک اشاره کرد که هرکدام نشانهای از ادامه یا برگشت روند دارند.
-
تایم فریم (Time Frame)
تایم فریم یا بازه زمانی، چارچوبی است که تحلیل در آن انجام میشود. این بازه میتواند از چند دقیقه تا چند ماه متفاوت باشد. انتخاب تایم فریم مناسب با سبک معاملاتی، تأثیر زیادی در دقت تحلیل دارد.
-
اندیکاتور (Indicator)
اندیکاتورها ابزارهای آماری هستند که با استفاده از دادههای قیمت و حجم، وضعیت بازار را نشان میدهند. آنها در گروههای مختلفی مثل مومنتوم، حجم، روند و نوسان دستهبندی میشوند و برای تأیید یا تقویت تحلیل بسیار کاربردیاند.
تحلیل تکنیکال چه تفاوتهایی با تحلیل بنیادی دارد ؟
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال هر دو از اهمیت بسیار زیادی در دنیای امورمالی برخوردارند. در حالی که تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که بهترین رویکرد پیروی از روندی است که از طریق کنش بازار شکل میگیرد، تحلیلگران بنیادی معتقدند که بازار اغلب ارزش را نادیده میگیرند. تحلیلگران بنیادی به طورکلی نمودارها را نادیده میگیرند و ترازنامهها و نمایهی بازار یک شرکت را برای کشف ارزش ذاتی آن رادر نظر میگیرند.
نمونههای زیادی از سرمایهگذاری موفق وجود دارد که از هرکدام از این تحلیلها برای پیشبرد معاملات استفاده میکنند و نمونههایی هم هستند که از هر دو استفاده میکنند. به طور کلی تحلیل تکنیکال سرعت بیشتری دارد و اگر بخواهید تحلیل بنیادی را مورد استفاده قرار دهید، به دلیل زمان مورد نیاز برای بررسی دقیق، به زمان بیشتری برای تصمیم گیری نیاز خواهید داشت. همچنین دورههای نگهداری داراییها زمانی که از تحلیل بنیادی استفاده میکنید بیشتر است و اگر به دنبال معاملات سرعتی هستید تحلیل تکنیکال بهتر پاسخگو خواهد بود.
تحلیل تکنیکال در ارزهای دیجیتال
همانطور که در بالا گفتیم تحلیل تکنیکال در حقیقت استفاده از اطلاعات برای پیشبینی روند قیمتی داراییهاست. این روش در بازار ارزهای دیجیتال هم کاربرد دارد و به معنای تحلیل و بررسی روند قیمت آنها در طول زمان و همچنین حجم معاملات یک رمز ارز است که در نهایت میتواند پیشبینی مناسبی از آیندهی آن به دست دهد.
در این روش از انواع نمودارهای قیمت و همچنین اندیکاتورهای متنوع استفاده میشود و تحلیلگران تلاش میکنند رفتار رمزارزها را در بازههای زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت بررسی کنند تا تصویر کاملتری از آینده به دست آورند.
تعریف نمودار قیمت چیست؟
اگر بخواهیم نمودار قیمت را به طور دقیق تعریف کنیم، نمودار قیمت یک دارایی، نموداری است که تغییرات قیمت آن در یک بازهی زمانی خاص در آن رسم شده است. به طور کلی این نمودارها میتوانند شامل گزینههای مختلفی از نمودارهای یک دقیقهای تا نمودارهای ماهانه و سالانه باشند.
انواع نمودارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال
انواع نمودارهای اصلی مورد استفاده در تحلیل تکنیکال، عبارتند از:
- نمودار خطی (Line Chart):
در این نمودار، نقاط مربوط به قیمت بسته شدن در دورههای زمانی مختلف بهصورت خطی به هم متصل میشوند. با کمک این نمودار میتوانید مسیر کلی حرکت قیمت را مشاهده کنید و روند اصلی بازار را بشناسید، اما جزئیات دقیق قیمتی در آن نمایش داده نمیشود.
- نمودار میلهای (Bar Chart):
این نمودار علاوهبر قیمت بسته شدن، قیمت باز شدن، بیشترین و کمترین قیمت را نیز نشان میدهد. بنابراین نسبت به نمودار خطی اطلاعات کاملتری ارائه میدهد و برای بررسی نوسانات قیمتی در هر دوره زمانی بسیار مفید است.
- نمودار شمعی یا کندل استیک (Candlestick Chart):
نمودار کندل از شمعهایی با رنگهای مختلف تشکیل شده که محدوده قیمتی و جهت حرکت آن را در یک بازه زمانی مشخص نمایش میدهند. رنگ شمعها نشاندهنده افزایش یا کاهش قیمت است. این مدل نمودار دقیقترین دید را نسبت به رفتار قیمت و احساسات بازار ارائه میکند.
- نمودار نقطهای و شکلی (Point & Figure Chart):
این نمودار تغییرات قیمت را بدون در نظر گرفتن زمان نمایش میدهد. تمرکز آن بر جهت حرکت قیمت است، نه بازه زمانی، و برای تحلیل روندهای اصلی و الگوهای قیمتی بسیار کاربردی است.
- نمودار رنکو (Renko Chart):
در رنکو، هر زمان که قیمت به حد مشخصی تغییر کند، یک «آجر» جدید رسم میشود. آجرها با رنگهای متفاوت روندهای صعودی یا نزولی را مشخص میکنند. این نمودار نویزهای قیمتی را حذف کرده و جهت واقعی بازار را واضحتر نشان میدهد.
- نمودار هیکین اشی (Heikin Ashi Chart):
نوعی از نمودار کندل است که میانگینگیری دادههای قیمت را برای صافتر کردن حرکات و حذف نویزها بهکار میبرد. این نمودار به تحلیلگر کمک میکند جهت اصلی روند را بهتر تشخیص دهد و تغییرات را با وضوح بیشتری ببیند.

انواع نمودارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال
برای آموزش تحلیل تکنیکال پیشرفته چه مفاهیمی را بشناسیم
تا اینجا دربارهی مفاهیم ساده و پایهای تحلیل تکنیکال صحبت کردیم اما برای اینکه در این موضوع عمیقتر شوید لازم است بهترین ابزار برای تحلیل تکنیکال را بشناسید:
- اندیکاتورها و نقش آنها: اندیکاتورها شاخصها و مقیاسهایی هستند که هرکسی باید در تحلیل تکنیکال آنها را بشناسد. این شاخصها از روی معادلات و توابع ریاضی به دست میآیند. اوسیلاتورها زیر مجموعهای از آنها هستند و به تحلیلگران بازار برای تشخیص جهت حرکت قیمت کمک میکنند.
- فیبوناچی: فیبوناچی یک روش تحلیل تکنیکال است که حرکت قیمت را ردیابی کرده و به محاسبه سطوح حمایت و مقاومت افقی کمک میکند که به آنها سطوح فیبوناچی میگوییم.
- میانگین متحرک: میانگین متحرک یا همان moving average یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال پیشرفته است که بازهم برای پیدا کردن سطوح مقاومت و حمایت به کار میرود و به پیدا کردن روند هم کمک میکند.
- Ichimoku: این ابزار را ژاپنیها به دنیای تحلیل تکنیکال آوردهاند و برای بازههای زمانی کوتاه مدت، حتی دقیقهای مناسب است. این شاخص هم دربارهی خط حمایت و مقاومت در نمودار صحبت میکند که یکی از روش های تحلیل تکنیکال است.
- شاخص قدرت نسبی یا RSI: یکی دیگر از مفاهیم پیشرفتهی تحلیل تکنیکال RSI است که تحلیلگران برای پیدا کردن سطوح بازگشتی از آن استفاده میکنند.
- MACD: این عبارت مخفف Moving Average Convergence Divergence است که دربارهی همگرایی و واگرایی میانگین متحرک صحبت میکند. این شاخص کمک میکند یک روند و میزان شتاب و قدرت آن مشخص شود.
اندیکاتور و اسیلاتور در تحلیل تکنیکال
اندیکاتور (indicator) و اسیلاتور (oscillator) در تحلیل تکنیکال ابزارهای بسیار کاربردیای هستند که به طور کلی برای تشخیص نقاط ورود به معاملات به کار میروند.
یک اندیکاتور یا شاخص فنی در حقیقت یک الگوی ریاضی است که از دادههای تاریخی به دست میآید و معامله گران برای پیشبینی روندها در آینده از آن استفاده میکنند. به کمک اطلاعاتی مانند روندها، حجم و اندیکاتورهای بیل محاسبات ریاضیای انجام میشود که میتواند هشدارهای لازم جهت ورود یا خروج از یک دارایی را به معاملهگر بدهد.
اسیلاتورها در حقیقت زیر مجموعهای از اندیکاتورها هستند که بازهم برای پیدا کردن نقاط ورود و خروج به کار میروند. این ابزارها که در فارسی میتوانیم به آن نوسانگرنما بگوییم در حقیقت بالا و پایین یک مقدار مشخص، بین حد بالایی و پایینی نوسان میکنند و به معاملهگر کمک میکنند روندها را بشناسند. یکی از مهمترین اسیلاتورها شاخص قدرت نسبی است.
مفهوم حجم در تحلیل تکنیکال
یکی از عوامل مهم در تحلیل تکنیکال، حجم بازار یا همان حجم معاملات (Volume Trading) است. حجم معاملات نشاندهنده تعداد واحدهای خرید و فروششده از یک دارایی در بازه زمانی مشخص است. تحلیلگران از این شاخص برای تشخیص شکلگیری روندها، سنجش قدرت حرکت قیمتها و تأیید یا رد پیشبینیهای خود استفاده میکنند.
مفهوم سطح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال دو مفهوم مهم برای کسانی که قصد ورود به بازار یا خروج از آن را دارند وجود دارد که به آن سطح حمایت و مقاومت یا support and resistance Level گفته میشود. سطح حمایت جایی است که برای خریداران جذابیت زیادی دارد و زمانی که قیمت به این سطح برسد با افزایش تقاضا روبه رو خواهیم شد. نتیجهی این وضعیت افزایش قیمتهاست و احتمال روند صعودی بیشتر خواهد شد.
سطح مقاومت، سطخی است که برای فروشندگان جذابیت زیادی دارد. زمانی که قیمت به این سطح برسد عرضه کنندگان شروع به فروش هرچه بیشتر میکنند، در نتیجه قیمت کاهش مییابد و بازار نزولی میشود.
انواع روندها در تحلیل تکنیکال
روندها در تحلیل تکنیکال سه نوع دارند: روندهای صعودی، روندهای نزولی و روندهای جانبی که بین سطوح مقاومت و حمایت حرکت میکنند.
- صعودی: یک روند صعودی زمانی اتفاق میافتد که قیمت سهام یا اوراق بهادار یک سری از اوجهای بالاتر را ببیند. این به این معنا است که هر قله و فرود متوالی بالاتر از قبلی است و در طول زمان افزایش ثابتی را نشان میدهد. خط روند ترسیم شده برای اتصال این پایینترین سطحها نشان دهندهی خط روند صعودی است. این سیر صعودی نشان دهنده احساسات و حرکت صعودی است.
- نزولی: روند نزولی بر خلاف روند صعودی، زمانی شکل میگیرد که قیمتها بهتدریج کاهش مییابند و هر سقف و کف جدید پایینتر از قبلی است. این الگوی متوالی از قلهها و درههای پایینتر، نشانهی تداوم ضعف بازار است. خطی که این قلههای نزولی را به هم وصل میکند، «خط روند نزولی» نام دارد و بیانگر جو منفی و فشار فروش در بازار است.
- جانبی: روند جانبی زمانی اتفاق میافتد که قیمت در محدودهی ثابتی بین سطح حمایت و مقاومت نوسان کند. در این حالت، نه قدرت خریداران برای افزایش قیمت کافی است و نه فشار فروشندگان برای کاهش آن. این وضعیت بیانگر نوعی تعادل موقت یا دورهی تجمع سرمایهگذاران است که معمولاً با کاهش حجم معاملات و انتظار برای شکست در یکی از جهتها همراه میشود.
شناخت نوع روند برای معامله گرانی که به دنبال سرمایه گذاری و ورود و خروج در نقاط مناسب هستند کلیدی است. تجزیه و تحلیل این روندها و خطوط روند بخشی ضروری از تحلیل تکنیکال هستند.

انواع روندها در تحلیل تکنیکال
جمع بندی
تحلیل تکنیکال یکی از روشهای بسیار کاربردی برای حضور در بازارهای مالی است. صرف نظر از اینکه شاخصهای فنیای که یک سرمایهگذار از آن استفاده میکند، اهداف استفاده از این ابزارها یکسان است:
- روندها را شناسایی کنید
- تغییرات روند را شناسایی کنید
- بازارهای بدون روند را شناسایی کنید
ایدهی تحلیل تکنیکال این است که روندهای گذشته و فعلی قیمت، قابل اعتمادترین شاخصهای حرکت احتمالی قیمت در آینده هستند. حقیقت ساده این است که تقریبا همه اندیکاتورهای فنی مفید هستند اما هیچ شاخصی بیعیب و نقص نیست. بنابراین بهتر است که همیشه حدضرر خود را در نظر داشته باشید. یک تحلیلگر تکنیکال خوب به طور مستمر اقدام به ارزیابی مجدد قیمت فعلی بازار میکند تا مشخص کند سیگنالهای یک اندیکاتور تکنیکال معتبر هستند یا نیستند.
سوالات متداول
- تحلیل تکنیکال چیست و چه تفاوتی با تحلیل بنیادی دارد؟ تحلیل تکنیکال بر پایه بررسی دادههای قیمتی و حجم معاملات است، در حالی که تحلیل بنیادی بر عوامل مالی و اقتصادی تمرکز دارد. در تحلیل تکنیکال رفتار بازار از طریق نمودارها و روندها تحلیل میشود.
- کاربرد تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی چیست؟ تحلیل تکنیکال در بازارهایی مانند بورس، فارکس، ارز دیجیتال، طلا و دلار کاربرد دارد. این روش به معاملهگران کمک میکند زمان مناسب خرید و فروش را بر اساس روند و نوسانات قیمت مشخص کنند.
- چه ابزارهایی در تحلیل تکنیکال استفاده میشوند؟ ابزارهای مهم شامل اندیکاتورهایی مانند RSI و MACD، میانگینهای متحرک، فیبوناچی، خطوط حمایت و مقاومت و انواع نمودارها مانند کندل استیک و رنکو است که برای پیشبینی حرکات قیمت استفاده میشوند.
- چرا شناخت روند در تحلیل تکنیکال اهمیت دارد؟ روند جهت کلی حرکت قیمت را نشان میدهد. شناخت روندهای صعودی، نزولی و جانبی به معاملهگر کمک میکند در جهت درست بازار معامله کند و نقاط ورود و خروج بهینه را تشخیص دهد.
مقایسه بهترین صرافی های ارز دیجیتال خارجی آذر 1404
مقایسه بهترین بروکرهای فارکس برای ایرانیان آذر 1404
مقایسه بهترین صرافی های ارز دیجیتال ایرانی آذر 1404