لایو ترید

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال؛ آشنایی با مفاهیم و کاربردها

در دنیای تجارت، سرمایه‌گذاری و امورمالی از روش‌های مختلفی برای تحلیل شرایط بازار و پیش‌بینی آینده‌ آن استفاده می‌شود. در این میان دو رویکرد اصلی وجود دارد که به سرمایه گذاران بازارهای مالی کمک زیادی می‌کند: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال.

هر کدام از این روش‌ها مزایای خاص خود را دارند و بسیاری از فعالان بازار سرمایه از ترکیب این دو برای رسیدن به یک دید جامع‌تر بهره می‎‌برند. اما تفاوت بین این دو چیست؟ در واقع تحلیل بنیادی بر کیفیت یک دارایی تمرکز دارد و تحلیل تکنیکال به روند بازار به عنوان شاخص ارزش نگاه می‌کند. در این مقاله از آکادمی شایان بختیاری قصد داریم  تا به صورت متمرکز با تحلیل تکنیکال و جزئیات آن آشنا شویم.

تحلیل تکنیکال چیست؟

اگر بخواهیم یک تعریف ساده از تحلیل تکنیکال ارائه دهیم، باید اینطور در نظر بگیریم که تحلیل تکنیکال روشی برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها و شناسایی فرصت‌های معاملاتی با استفاده از تجزیه و تحلیل روندهای آماری است و در رابطه با فعالیت‌های معاملاتی مانند حرکت قیمت و حجم به کار می‌رود. این درست بر خلاف تحلیل بنیادی است که تلاش می‌کند ارزش اوراق بهادار را براساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند. در نتیجه به زبان ساده تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم بازار تمرکز دارد.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

استفاده از تحلیل تکنیکال به قرن هفدهم میلادی برمی‌گردد. هلندی‌ها و ژاپنی‌ها اولین گروه‌هایی بودند که از این روش استفاده می‌کردند.

در قرن هفدهم معامله‌گران هلندی در شرکت هند شرقی تغییرات سهام خود را روی کاغذ رسم می‌کردند تا یک نوع نمودار ابتدایی داشته باشند. این یک گام مهم به سمت آنچه امروز ما به نام تحلیل تکنیکال می‌شناسیم بود. تقریبا در همان زمان یک تاجر اسپانیایی به نام جوزف دلاوگا کتابی نوشت و در آن با اشاره به نمودارهای هلندی‌ها از چند مفهوم کلیدی تحلیل تکنیکال مثل الگوی حرکت قیمت و رفتار غیرمنطقی سرمایه‌گذاران صحبت کرد.

در قرن هجدهم تاجران ژاپنی برنج، چیزی را توسعه دادند که شاید شناخته‌شده‌ترین شکل اولیه‌ی تحلیل تکنیکال باشد، نمودار شمعی. در این تکنیک از شمع برای نشان داد قیمت‌های باز، بسته شدن قیمت و بالا و پایین رفتن قیمت اوراق بهادار در یک دوره خاص استفاده می‌شد. روشی که امتحان خود را پس داده است و هنوز هم در بازارهای مالی به طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شاهد توسعه تحلیل تکنیکال مدرن در ایالات متحده بودیم. چارلز داو که به‌عنوان یکی از بنیان گذاران داوجونز و وال استریت ژورنال شناخته می‌شود، مجموعه‌ای از مقاله‌ها را درباره مشاهده‌های خود در بازار سهام منتشر کرد. اتفاقی که منجر به توسعه نظریه داو شد. نظریه‌ای که امروز به عنوان یکی از پایه‌های تحلیل تکنیکال شناخته می‌شود. پس از آن در اواسط قرن بیستم و با روی کار آمدن کامپیوترها پیشرفت‌های بیشتری حاصل شد و امکان استفاده از مدل‌های ریاضی پیچیده و شاخص‌هایی مانند شاخص قدرت نسبی و واگرایی میانگین متحرک فراهم آمد. در ادامه مواردی مانند اصطلاحات فیبوناچی رایج شد و کم کم تحلیل تکنیکال تکامل یافت تا به شکل امروزی خود رسید.

معرفی تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی مختلف

تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی متعددی کاربرد دارد. در حقیقت هر محصولی که بتوانیم قیمت آن را در طول زمان در اختیار داشته باشیم قابلیت بررسی با تحلیل تکنیکال را دارد. اما به طور مشخص بازارهای زیر، بازارهایی هستند که بهتر است برای ورود به آن‌ها با تحلیل تکنیکال آشنایی داشته باشید.

  • بازار بورس: یکی از مهم‌ترین بازارهایی که تحلیل تکنیکال به سودآوری در آن کمک می‌کند، بازار بورس و سهام است. به کمک این نوع تحلیل شما می‌توانید زمان ورود به هر سهم و خروج از آن را محاسبه کرده و رفتار سهم را پیش‌بینی کنید؛
  • فارکس: فارکس از جمله بازارهای بین ‌المللی است که بدون تحلیل تکنیکال امکان به دست آوردن سود در آن بسیار اندک است و امکان دارد به راحتی سرمایه خود را از دست بدهید؛
  • بازار ارزهای دیجیتال: یکی دیگر از بازارهایی که برای خرید و فروش در آن به تحلیل تکنیکال نیاز دارید بازار ارز دیجیتال است. در این بازار به کمک تحلیل تکنیکال می‌توانید بهترین زمان خرید و فروش هر ارز را پیدا کنید؛
  • بازار طلا و دلار: طلا و دلار از جمله محصولاتی هستند که افراد در ایران برای مصون نگه‌داشتن دارایی‌هایشان از تورم، آن‌ها را مورد استفاده قرار می‌دهند. تحلیل تکنیکال دلار و طلا به شما اجازه خواهد داد تا بتوانید بهترین زمان‌های خرید و فروش را پیدا کنید.

همچنین می‌توانید از این روش تحلیل برای بررسی شرایط اقتصادی و سرمایه‌گذاری در بازارهایی مانند بازار مسکن، زمین و خودرو نیز بهره ببرید.

تحلیل تکنیکال بر معاملات چه تاثیری دارد؟

یکی از سوالات مهم سرمایه گذاران این است که تحلیل تکنیکال چه تاثیری بر معاملات دارد؟ واقعیت این است که معامله‌گرانی که با تحلیل تکنیکال آشنا هستند بهتر می‌توانند نقاط ورود به یک سهم و خروج از آن را پیش بینی کنند. آن‌ها همچنین درک بهتری از روند بازار داشته و در نتیجه می‌توانند رفتار بهتری در بازار ارائه دهند و در نتیجه سود بیشتری به دست آورند.

اصول تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال سه اصل اساسی دارد:

  1. قیمت سهم همه چیز را به شما می‌گوید

این جمله به این معنی است که قیمت یک سهام در لحظه، منعکس‌کننده‌ی تمام اطلاعات شناخته‌شده‌ای است که می‌تواند بر ارزش آن تاثیر بگذارد. درآمد، سود سهام، دارایی‌ها، عوامل کلان اقتصادی و حتی احساسات انسانی مانند ترس و طمع هم در این قیمت نهفته است.

فرضیه بازار کارآمد بیان می‌کند که قیمت سهام از فرضیه رندوم والک پیروی می‌کند و تحلیلگران فنی معتقدند که پیش‌بینی یا حدس زدن قیمت آینده‌ی سهام بر اساس معیارهای بنیادی دشوار است. این تحلیلگران بر نمودار قیمت به‌عنوان بازتابی از دانش جمعی بازار تمرکز می‌کنند. نمودار نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاران چگونه به اطلاعات جدید در طول زمان واکنش نشان داده‌اند و پویایی عرضه و تقاضا را آشکار می‌کند.

بنابراین عملکرد قیمت گذشته و روانشناسی بازار بهترین شاخص‌های رفتار سرمایه‌گذاران در آینده هستند. هدف تجزیه و تحلیل فنی، سرمایه‌گذاری روی مناطقی است که پتانسیل واکنش به اطلاعات مربوط به قیمت فعلی بازار و ورود آن به این مناطق را دارد.

  1. قیمت همیشه بر اساس روندها حرکت می‌کند

دومین اصل در تحلیل تکنیکال این است که قیمت‌ها طبق روندهای خاصی حرکت می‌کنند. هنگامی که این روند ظاهر شد، احتمال بیشتری وجود دارد که سهام در آن جهت حرکت داشته باشد، مگر اینکه موقعیت‌های جدیدی ایجاد شود و روانشناسی فعالان بازار تغییر کند. بنابراین تحلیلگران در طول یک روند، احتمال بازگشت ناگهانی را کمتر می‌دادند. وقتی قیمت‌ها شروع به افزایش می‌کنند، خریداران بیشتری جذب خواهند شد؛ زیرا مردم برای پیوستن به روند صعودی عجله دارند.

  1. تاریخ خودش را تکرار می‌کند

سومین اصل تحلیل تکنیکال این است که تاریخ در بازارهای مالی تمایل به تکرار شدن دارد. در حالی که قیمت‌ها گاهی در بازه‌های زمانی کوتاه تصادفی هستند در بازه‌های زمانی طولانی‎‌تر، الگوها و تمایلات تکراری را نشان می‌دهند. این موضوع منعکس‌کننده روانشناسی بازار و الگوهای رفتاری انسانی است که در طول زمان ادامه می‌یابد. هدف تحلیل تکنیکال شناسایی زمان‌هایی است که بازار بیش از حد گسترش پیدا می‌کند و احتمالا به میانگین یا میانگین تاریخی خود برمی‌گردد.

برای مثال پس از یک روند صعودی قوی، قیمت‌ها اغلب بیشتر از حد خرید می‌شود. زیرا شور و شوق ایجاد شده در بازار باعث می‌شود رالی از آنچه تحلیل‌های فاندامنتال پشتیبانی می‌کند فراتر برود. در ادامه راه برای اصلاح هموار می‌شود و قیمت به میانگین خود برمی‌گردد. تحلیلگران تکنیکال نمودارهای قیمت را مطالعه می‌کنند تا الگوهای تاریخی مشابهی را که سرنخ‌هایی درباره‌ی چگونگی واکنش سرمایه‌گذاران در آینده ارائه می‌کند، شناسایی کنند.

انواع سبک‌های تحلیل تکنیکال

استراتژی‌های مختلفی برای استفاده از تحلیل تکنیکال وجود دارد. مواردی مانند معاملات روند، معاملات محدوده، معاملات شکست، معاملات معکوس، معاملات شکاف، معاملات جفتی، آربیتراژ و معاملات مومنتوم یا تکانه، سبک‌های مختلف تحلیل تکنیکال هستند که هدف آن‌ها سرمایه‌گذاری روی رفتارهای قیمتی خاص و الگوهای نمودارهاست.

معاملات روند شامل انجام معاملات در جهت روند غالب است. تحلیلگران تکنیکال روندها را با ترسیم کردن خطوط روند شناسایی می‌کنند. خطوط روند شیب‌دار به سمت بالا، روند صعودی را نشان می‌دهند در حالی که خطوط روند شیب‌دار به سمت پایین، گواهی بر روند نزولی هستند. ایده این است که در روند صعودی خرید کنید و زمانی که روند معکوس شد در روند نزولی بفروشید. همچنین شرط‌های دقیق برای عقب نشینی‌های احتمالی برای قیمت‌های خوب نیز وجود دارد.

هدف معاملات محدوده هم کسب سود از نوسان قیمت بین سطوح حمایت افقی و مقاومت است. تحلیلگران تکنیکال رفتار محدود یک محدوده زمانی را شناسایی می‌کنند که قیمت به طور مکرر حمایت و مقاومت را در طول زمان آزمایش کند. این سطوح مرزی نشان دهنده‌ی عملکرد قیمت هستند.

به نظر می‌رسد معاملات شکست بر روی حرکات قوی سرمایه‌گذاری می‌کنند. جایی که قیمت از محدوده‌های مشخص یا الگوهای نمودار خارج می‌شوند. این شکست سیگنال‌هایی را به ما می‌دهد که به معنی افزایش یا کاهش بیشتر قیمت، انرژی منقبض شده آزاد است.

معاملات معکوس با هدف کسب سود از بالا و پایین‌های بازار اتفاق می‌افتند. تحلیلگران تکنیکال با استفادده از الگوهای قیمت، نوسانگرهای مومنتوم، نشانه‌های حجم و سایر شاخص‌ها، الگوهای معکوس بالقوه را شناسایی می‌کنند. برای مثال الگوهای معکوس مانند سر و شانه یا بالا و پایین دوتایی نشان‌دهنده‌ی فرسودگی روند است.

معاملات شکاف نیز بر شکاف قیمت بین دوره‌های معاملاتی سرمایه‌گذاری می‌کند. شکاف‌های قیمتی زمانی ایجاد می‌شود که تفاوت قابل توجهی بین بسته شدن قیمت قبلی و قیمت باز شدن مجدد وجود داشته باشد. تحلیلگران تکنیکالی که به این سبک کار می‌کنند، درجه شکاف و حجم را ارزیابی می‌نمایند. شکاف‌ها مانند آهنربا عمل می‌کنند که قیمت را برای پر کردن فضای خالی برمی‌گرداند.

معاملات جفتی بر بازگشت میانگین دو دارایی همبسته تاریخی سرمایه گذاری دلالت دارد. کسانی که تحلیل تکنیکال انجام می‌دهند جفت‌هایی را که تمایلات همبستگی قوی در طول زمان نشان داده‌اند را شناسایی می‌کنند. معامله گران روی جفت دارایی‌ها شرط بندی می‌کنند تا زمانی که همبستگی به صورت لحظه‌ای واگرا شود، دوباره به همگرایی باز خواهد گشت.

هدف معاملات آربیتراژ کسب سود از اختلاف قیمت موقت بین بازارها یا دارایی‌های مرتبط است. معامله‌گرانی که در این دسته فعالتیت دارند به دنبال ناهنجاری‌های قیمت گذاری بین فهرست‌های دارایی در بازارهای مختلف می‌گردند.

در نهایت معاملات مومنتوم شامل گرفتن موقعیت‌های خرید در دارایی‌های با روند صعودی قوی و موقعیت‌های کوتاه در داریی‌های نزولی می‌شود. تحلیلگران فنی با ارزیابی شیب جهتی، روند حرکت را شناسایی می‌کنند.

آشنایی با مفاهیم پایه‌ای در تحلیل تکنیکال

برای داشتن درک بهتر از تحلیل تکنیکال باید مفاهیم مختلفی را بشناسید. در ادامه تعدادی از این مفاهیم را بررسی می‌کنیم.

  • پرایس اکشن: پرایس اکشن به معنی مطالعه حرکت قیمت در بازارهای مالی مختلف بر اساس زمان و حجم است. در این روش به جای شاخص‌های پیچیده و نظریه‌های مختلف، تحلیلگران روی نمودار قیمت کار می‌کنند و تلاش دارند الگوهای تکرار شونده را در آن پیدا کنند. این کار موجب ایجاد شفافیت شده و به تصمیم‌گیری بهتر کمک می‌کند؛
  • روندها: روندها یا همان ترندها، مفهوم مهم بعدی در بازارهای مالی هستند که به طور کلی نشان‌ می‌دهند که بازار به چه سمت و سویی حرکت می‌کند؛
  • حمایت و مقاومت: حمایت و مقاومت هم مفاهیم مهمی هستند که باید برای معامله کردن آن‌ها را به خوبی بشناسید. سطح حمایت جایی است که برای خریداران بسیار جذاب است و مقاومت برای فروشندگان اهمیت بسیار زیادی دارد. به طور کلی زمانی که قیمت در سطح حمایت باشد زمان مناسبی برای خرید است و زمانی که قیمت به سطح مقاومت برسد، می‌توانید تصمیم خود را برای خروج از بازار قطعی کنید؛
  • الگوها: الگوها از دیگر مواردی هستند که در تحلیل تکنیکال کاربرد جدی دارند. این الگوها با بررسی روندها و نمودارها به دست می‌آیند. از مهمترین الگوها می‌توان به سر و شانه، هارمونیک و پرچم اشاره کرد؛
  • تایم فریم: تایم فریم‌ها یا همان چارچوب‌های زمانی یکی دیگر از موضوعات مهم در تحلیل تکنیکال به شمار می‌روند. مهم است که بدانید تحلیل شما در چه بازه زمانی انجام شده است و قیمت و حجمی که در اختیار دارید مربوط به چه محدوده‌ای از زمان است؛
  • اندیکاتور: اندیکاتورها یا همان مقیاس‌ها مجموعه‌ای از نقاط داده در بازارهای مالی هستند که در چندین دسته‌ی مختلف قرار می‌گیرند و می‌توانند نکات زیادی را درباره‌ی رفتار یک دارایی به سرمایه‌گذاران به ما بگویند.

تحلیل تکنیکال چه تفاوت‌هایی با تحلیل بنیادی دارد ؟

تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال هر دو از اهمیت بسیار زیادی در دنیای امورمالی برخوردارند. در حالی که تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که بهترین رویکرد پیروی از روندی است که از طریق کنش بازار شکل می‌گیرد، تحلیلگران بنیادی معتقدند که بازار اغلب ارزش را نادیده می‌گیرند.

تحلیلگران بنیادی به طور کلی نمودارها را نادیده می‌گیرند و ترازنامه‌ها و نمایه‌ی بازار یک شرکت را برای کشف ارزش ذاتی آن را بررسی می‌کنند. نمونه‌های زیادی از سرمایه‌گذاری موفق وجود دارد که از هرکدام از این تحلیل‌ها برای پیشبرد معاملات استفاده برده‌اند و نمونه‌هایی هم هستند که از هر دو استفاده می‌کنند.

به طور کلی سرعت تحلیل تکنیکال بیشتر است و اگر بخواهید تحلیل بنیادی را مورد استفاده قرار دهید، به دلیل زمان مورد نیاز برای بررسی دقیق، به زمان بیشتری برای تصمیم گیری نیاز خواهید داشت. همچنین دوره‌های نگهداری دارایی‌ها زمانی که از تحلیل بنیادی استفاده می‌کنید بیشتر است و اگر به دنبال معاملات سرعتی هستید تحلیل تکنیکال بهتر پاسخگو خواهد بود.

تحلیل تکنیکال در ارزهای دیجیتال

همانطور که در بالا گفتیم تحلیل تکنیکال در حقیقت استفاده از اطلاعات برای پیش‌بینی روند قیمتی دارایی‌هاست. این روش در بازار ارزهای دیجیتال هم کاربرد دارد و به معنای تحلیل و بررسی روند قیمت آن‌ها در طول زمان و همچنین حجم معاملات یک رمز ارز است که در نهایت می‌تواند پیش‌بینی مناسبی از آینده‌ی آن به دست دهد.

در این روش از انواع نمودارهای قیمت و همچنین اندیکاتورهای متنوع استفاده می‌شود و تحلیلگران تلاش می‌کنند رفتار رمزارزها را در بازه‌های زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت بررسی نمایند تا تصویر کامل‌تری از آینده به دست آورند.

تعریف نمودار قیمت چیست؟

نمودار قیمت یک دارایی، نموداری است که تغییرات قیمت آن در یک بازه‌ی زمانی خاص را رسم می‌کند. به طور کلی این نمودارها می‌توانند شامل گزینه‌های مختلفی از نمودارهای یک دقیقه‌ای تا نمودارهای ماهانه و سالانه باشند.

انواع نمودارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال

انواع نمودارهای اصلی مورد استفاده در تحلیل تکنیکال شامل نمودارهای خطی، میله‌ای، نمودار شمعی، نمودار نقطه‌ای و شکلی، نمودار رنکو (renko chart) و نمودار هیکین آشی (heikin-ashi) می‌شوند.

  • نمودار خطی (line chart) چیست؟

به کمک این نوع نمودار می‌توانید قیمت‌های بسته شده را در طول زمان به هم وصل کرده و حرکت قیمت پایه را پیدا کنید. این کار به تجسم روند و جهت کلی کمک می‌کند اما اطلاعات دقیقی از قیمت ارائه نمی‌دهد.

  • نمودار میله‌ای (bar chart) چیست؟ 

نمودارهای میله‌ای باز و بسته شدن قیمت و همچنین بیشترین و کمترین قیمت را نشان می‌دهند. این نمودارها اطلاعات قیمتی بیشتری را نسبت به نمودار خطی ارائه می‌کنند.

  • نمودار شمعی یا کندل چیست؟

چنین نمودارهایی شبیه به نمودارهای میله‌ای هستند اما از جعبه‌هایی به نام کندل یا شمع برای نشان دادن محدوده قیمت و قیمت بسته شدن استفاده می‌کنند. شمع‌ها رنگی هستند تا نشان دهند که قیمت در یک دوره خاص کاهش یا افزایش یافته است. این نوع نمودار بیشترین بینش را درباره عملکرد قیمت ارائه می‌دهد.

  • نمودار نقطه‌ای و شکلی چیست؟

این نمودارها، نمودارهایی هستند که تغییرات قیمت را بدون توجه به زمان نشان می‌دهند. این نمودارها برای نشان دادن جهت قیمت کاربرد بیشتری دارند.

  • نمودار رنکو چیست؟

این نوع نمودارها شباهت زیادی به نمودارهای نقطه‌ای و شکلی دارند اما زمانی که قیمت‌ها به اهداف تعیین شده می‌رسند با ترسیم آجر آن را نشان می‌دهند. آجرها در این نمودارها رنگی می‌شوند که روندها را مشخص کنند. این نوع نمودار نویز را فیلتر کرده و موجب برجسته شدن روندها می‌شود.

  • نمودار هیکین اشی چیست؟

این نمودارها نوعی از نمودارهای کندل استیک هستند که از میانگین برای صاف کردن داده‌های قیمت و فیلتر نویز استفاده می‌کنند. نمودار هیکین اشی به روشن شدن جهت و حرکت روند کمک می‌کند.

برای آموزش تحلیل تکنیکال پیشرفته چه مفاهیمی را بشناسیم

تا اینجا درباره‌ی مفاهیم ساده و پایه‌ای تحلیل تکنیکال صحبت کردیم اما برای اینکه در این موضوع عمیق‌تر شوید لازم است جزئیات بیشتری را بدانید.

  • اندیکاتورها و نقش آن‌ها: اندیکاتورها شاخص‌ها و مقیاس‌هایی هستند که هرکسی باید در تحلیل تکنیکال آن‌ها را بشناسد. این شاخص‌ها از روی معادلات و توابع ریاضی به دست می‌آیند. اوسیلاتورها زیر مجموعه‌ای از آن‌ها هستند و به تحلیلگران بازار برای تشخیص جهت حرکت قیمت کمک می‌کنند؛
  • فیبوناچی: فیبوناچی ابزاری است که حرکت قیمت را ردیابی کرده و به محاسبه سطوح حمایت و مقاومت افقی کمک می‌کند که به آن‌ها سطوح فیبوناچی می‌گوییم؛
  • میانگین متحرک: میانگین متحرک یا همان moving average یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال پیشرفته است که بازهم برای پیدا کردن سطوح مقاومت و حمایت به کار می‌رود و به پیدا کردن روند هم کمک می‌کند؛
  • Ichimoku: این ابزار را ژاپنی‌ها به دنیای تحلیل تکنیکال آورده‌اند و برای بازه‌های زمانی کوتاه مدت، حتی دقیقه‌ای مناسب است. این شاخص هم درباره‎ی خط حمایت و مقاومت در نمودار صحبت می‌کند؛
  • شاخص قدرت نسبی یا RSI: یکی دیگر از مفاهیم پیشرفته‌ی تحلیل تکنیکال RSI است که تحلیل‌گران برای پیدا کردن سطوح بازگشتی از آن استفاده می‌کنند؛
  • MACD: این عبارت مخفف Moving Average Convergence Divergence است که درباره‌ی همگرایی و واگرایی میانگین متحرک صحبت می‌کند. این شاخص کمک می‌کند یک روند و میزان شتاب و قدرت آن مشخص شود.

شنناخت موارد بیان شده برای هر فرد یکه قصد فعالیت در بازار بورس و ارزهای دیجیتال را دارند، کاربردی و ضروری خواهد بود.

اندیکاتور و اسیلاتور در تحلیل تکنیکال

اندیکاتور (indicator) و اسیلاتور (oscillator) در تحلیل تکنیکال ابزارهای بسیار کاربردی‌ای هستند که به طور کلی برای تشخیص نقاط ورود به معاملات به کار می‌روند.

یک اندیکاتور یا شاخص فنی در حقیقت یک الگوی ریاضی است که از داده‌های تاریخی به دست می‌آید و معامله گران برای پیش‌بینی روندها در آینده از آن استفاده می‌کنند. به کمک اطلاعاتی مانند روندها، حجم و اندیکاتورهای بیل محاسبات ریاضی‌ای انجام می‌شود که می‌تواند هشدارهای لازم جهت ورود یا خروج از یک دارایی را به معامله‌گر بدهد.

اسیلاتورها در حقیقت زیر مجموعه‌ای از اندیکاتورها هستند که بازهم برای پیدا کردن نقاط ورود و خروج به کار می‌روند. این ابزارها که در فارسی می‌توانیم به آن نوسانگرنما بگوییم در حقیقت بالا و پایین یک مقدار مشخص، بین حد بالایی و پایینی نوسان می‌کنند و به معامله‌گر کمک می‌کنند روندها را بشناسند. یکی از مهمترین اسیلاتورها شاخص قدرت نسبی است.

مفهوم حجم در تحلیل تکنیکال

یکی از فاکتورهای مهمی که در تحلیل تکنیکال وجود دارد حجم بازار است. حجم بازار یا حجم معاملات که در انگلیسی به آن volume trading گفته می‌شود، تعداد واحدهای معامله شده از هر دارایی مشخص در یک بازه‌ی زمانی خاص گفته می‌شود. حجم معاملات برای تشخیص شکل گیری یک روند، ادامه یافتن یا ادامه پیدا نکردن آن استفاده می‌شود و معامله گران به کمک آن پیش‌بینی‌های خود را تایید یا رد می‌کنند.

مفهوم سطح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال

در تحلیل تکنیکال دو مفهوم مهم برای کسانی که قصد ورود به بازار یا خروج از آن را دارند وجود دارد که به آن سطح حمایت و مقاومت یا support and resistance Level گفته می‌شود. سطح حمایت جایی است که برای خریداران جذابیت زیادی دارد و زمانی که قیمت به این سطح برسد با افزایش تقاضا روبه رو خواهیم شد. نتیجه‌ی این وضعیت افزایش قیمت‌هاست و احتمال روند صعودی بیشتر خواهد شد.

سطح مقاومت، سطخی است که برای فروشندگان جذابیت زیادی دارد. زمانی که قیمت به این سطح برسد عرضه کنندگان شروع به فروش هرچه بیشتر می‌کنند، در نتیجه قیمت کاهش می‌یابد و بازار نزولی می‌شود.

انواع روندها در تحلیل تکنیکال

روندها در تحلیل تکنیکال سه نوع دارند: روندهای صعودی، روندهای نزولی و روندهای جانبی که بین سطوح مقاومت و حمایت حرکت می‌کنند.

  • روند صعودی: یک روند صعودی زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت سهام یا اوراق بهادار یک سری از اوج‌های بالاتر را ببیند. این به این معنا است که هر قله و فرود متوالی بالاتر از قبلی است و در طول زمان افزایش ثابتی را نشان می‌دهد. خط روند ترسیم شده برای اتصال این پایین‌ترین سطح‌ها نشان دهنده‌ی خط روند صعودی است. این سیر صعودی نشان دهنده احساسات و حرکت صعودی است.
  • روند نزولی: روند نزولی برعکس روند صعودی است که با مجموعه‌ای از اوج‌های پایین‌ و پایین‌تر مشخص می‌شود. هر قله و فرود متوالی کمتر از قبلی است که منعکس کننده کاهش مداوم در طول زمان است. خط روند ترسیم شده برای اتصال این قله‎‌های نزولی نشان دهنده خط روند نزولی است. این سیر نزولی نشان دهنده احساسات و حرکت نزولی است.
  • روند جانبی: یک روند جانبی زمانی رخ می‌دهد که قیمت در محدوده‌ای حرکت می‌کند که توسط یک سطح مقاومت بالا و یک سطح حمایت پایین‌تر محدود شده است. قیمت همچنان بین این دو سطح بالا می‌رود و نمی‌تواند در هر دو جهت بالا برود. این نشان دهنده دوره‌ای از تجمیع است که گویی خریداران و فروشندگان در تعادل هستند. با از بین رفت حرکت، فعالیت معاملاتی کاهش می‌یابد.

شناخت نوع روند برای معامله گرانی که به دنبال سرمایه گذاری و ورود و خروج در نقاط مناسب هستند کلیدی است. تجزیه و تحلیل این روندها و خطوط روند بخشی ضروری از تحلیل تکنیکال هستند.

سوالات متداول تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال در بازار بورس روشی برای پیش‌بینی قیمت‌ها بر اساس داده‌های تاریخی مانند قیمت و حجم معاملات است. این تحلیل با استفاده از نمودارها، الگوها و اندیکاتورها (مانند میانگین متحرک و RSI) انجام می‌شود. ایده اصلی آن است که روندهای گذشته ممکن است در آینده تکرار شوند. معامله‌گران از این روش برای شناسایی نقاط ورود و خروج به سهام بهره می‌برند. تحلیل تکنیکال بر خلاف تحلیل بنیادی، بیشتر بر روانشناسی بازار و رفتار قیمت تمرکز دارد.

تحلیل تکنیکال را چگونه یاد بگیریم؟

برای یادگیری تحلیل تکنیکال، ابتدا لازم است که مبانی اولیه مانند انواع نمودارها (شمعی، خطی، میله‌ای و غیره) و مفاهیم حمایت/مقاومت را به خوبی مطالعه کرده و بشناسید. در متن مقاله به ان‌ها پرداختیم. سپس اندیکاتورهای پرکاربرد مثل MACD، RSI و میانگین‌های متحرک را آموزش ببینید. استفاده از کتاب‌های معتبر (مانند “تحلیل تکنیکال جان مورفی”) و دوره‌های آموزشی معتبر نیز کمک‌کننده خواهد بود. تمرین مداوم روی نمودارهای واقعی با پلتفرم‌هایی مانند TradingView و تست استراتژی‌ها در حساب‌های دمو نیز مهارت شما را تقویت کرده و افزایش می‌دهند. پیوستن به جوامع تحلیلی و دنبال کردن تحلیل‌گران حرفه‌ای نیز به عنوان مرحله‌ی تکمیلی می‌تواند مفید واقع شود.

تحلیل تکنیکال چگونه انجام می‌شود؟

تحلیل تکنیکال با بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات امکان‌پذیر است. ابتدا باید نمودارهای قیمتی که در متن به آن‌ها اشاره داشتیم (شمعی، خطی یا میله‌ای) را بررسی می‌کرده و روندها و الگوهای تکرارشونده را شناسایی کنید. سپس از اندیکاتورهایی مثل RSI، MACD و میانگین متحرک برای تأیید سیگنال‌ها استفاده کنید. تحلیلگران با ترکیب این ابزارها، نقاط ورود و خروج بهینه را پیش‌بینی می‌کنند. این روش بر این اصل استوار است که رفتار گذشته بازار ممکن است در آینده نیز تکرار شود.

آیا معامله گران حرفه‌ای از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند؟

بسیاری از معامله‌گران حرفه‌ای از تحلیل تکنیکال به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی خود بهره می‌برند. اما معمولاً آن را با تحلیل بنیادی و مدیریت ریسک ترکیب می‌کنند. این تحلیل برای شناسایی نقاط ورود و خروج دقیق، تشخیص روندها و زمان‌بندی معاملات کوتاه‌مدت (مانند نوسانگیری یا روزانه) بسیار کاربردی است. با این حال معامله‌گران حرفه‌ای به تنهایی به آن اکتفا نکرده و از عوامل دیگری مانند اخبار بازار و شرایط کلان اقتصادی نیز استفاده می‌کنند.

لازم است چه چیزهایی را درباره‌ی تحلیل تکنیکال بدانید؟

از موارد مهمی که باید در باره تحلیل تکنیکال بشناسید عبارتند از:

  • شناسایی روندهای بازار (صعودی، نزولی، خنثی)؛

  • تلاش بر شناخت نمودارها (شمعی، خطی، میله‌ای)؛

  • آشنایی با وضعیت حمایت و مقاومت؛

  • سعی بر یادگیری اندیکاتورهای کلیدی (RSI، MACD، میانگین متحرک)؛

  • تشخیص الگوهای قیمتی (سر و شانه، دو قله، پرچم)؛

  • قدرت تحلیل و مدیریت ریسک و تعیین حد ضرر (Stop Loss)؛

  • آگاهی نسبت به روانشناسی بازار و تأثیر آن بر قیمت‌ها؛

  • بررسی وضعیت حجم معاملات و ارتباط آن با قیمت؛

  • ترکیب تحلیل تکنیکال با بنیادی برای تصمیم‌گیری بهتر؛

  • تمرین مداوم و بک‌تست استراتژی‌ها.

با آگاهی بر این موارد و تسط بر ان‌ها می‌توانیم چنین بدراشت کنیم که شما به عنوان یک معامله‌گر با تحلیل تکنیکال آشنا هستید.

بزرگترین چالش‌های تحلیل تکنیکال چه چیزهایی هستند؟

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های تحلیل تکنیکال در بازار بورس، تأثیرپذیری از اخبار و رویدادهای غیرمنتظره است که می‌تواند الگوها و پیش‌بینی‌ها را به کلی بی‌اثر کند. همچنین تفاسیر ذهنی از نمودارها ممکن است باعث تصمیم‌گیری‌های اشتباه شود. علاوه بر این نیز تقلید و دستکاری قیمت‌ها توسط بازیگران بزرگ بازار می‌تواند سیگنال‌های کاذب ایجاد کند. در نهایت تکیه صرف به داده‌های تاریخی بدون در نظر گرفتن شرایط فعلی بازار نیز از محدودیت‌های این روش محسوب می‌شود.

پایان بندی

تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های بسیار کاربردی برای حضور در بازارهای مالی است. صرف نظر از شاخص‌های فنی‌ای که یک سرمایه‌گذار از آن استفاده می‌کند، اهداف استفاده از این ابزارها یکسان است. اهدافی مانند شناسایی روندها، شناسایی تغییر روندها و شناسایی بازارهای بدون روند. ایده‌ی تحلیل تکنیکال این است که روندهای گذشته و فعلی قیمت، قابل اعتمادترین شاخص‌های حرکت احتمالی قیمت در آینده هستند.

حقیقت ساده این است که تقریبا همه اندیکاتورهای فنی مفید هستند اما هیچ شاخص بی‌عیب و نقصی وجود ندارد. در نتیجه بهتر است که همیشه حد ضرر خود را در نظر داشته باشید. یک تحلیلگر تکنیکال خوب به طور مستمر اقدام به ارزیابی مجدد قیمت فعلی بازار می‌کند تا مشخص نماید سیگنال‌های یک اندیکاتور تکنیکال معتبر هستند یا نیستند. امیدواریم که مطالب بیان شده در این مقاله از آکادکی شایان بختیاری، مفید و کارآمد واقع شده باشند. ممنون که تا پایان با ما همراه بودید.

بروکرهای پیشنهادی

مشاهده همه
صرافی‌های ایرانی پیشنهادی

مشاهده همه
ثبت نظر

امتیازات

۴.۱
۵
۰
۴
۰
۳
۰
۲
۰
۱
۰

شما به عنوان کاربر کارگزاری، نظر خود را در رابطه با این بروکر به اشتراک بگذارید.

۱ ۲ ۳ ۴ ۵

بروکرهای بررسی شده


مقالات مرتبط

مشاهده همه
زمان مطالعه ۹ دقیقه
زمان مطالعه ۱۲ دقیقه
زمان مطالعه ۹ دقیقه
آشنایی با کپی تریدینگ
۲۱ مرداد ماه ۱۴۰۴
زمان مطالعه ۱۳ دقیقه
تصویر چند دستگاه ماینر و فردی در حال ترید
زمان مطالعه ۱۶ دقیقه
مقالات منتخب

مشاهده همه