در روزگار ما، دلار آمریکا نه تنها به عنوان واحد پولی ایالات متحده شناخته میشود، بلکه نقش ستون فقرات اقتصاد جهانی را هم بازی میکند. از زمانی که به عنوان نسخه محلی دلار اسپانیایی شناخته میشد تا تبدیل شدن به ارز ذخیره جهانی پس از جنگ جهانی دوم، دلار همواره نقشی کلیدی را در تحولات اقتصادی جهان ایفا کرد؛ اما چه چیزی باعث شد که دلار به این جایگاه برسد و آینده این ارز قدرتمند چگونه خواهد بود؟ در این مقاله، به بررسی تاریخچه دلار، عوامل موثر روی نوسان قیمت دلار و تحلیلهایی در مورد آینده این ارز میپردازیم. با ما همراه باشید تا نگاهی دقیقتر به این موضوع بیندازیم و بفهمیم که چرا دلار همچنان به عنوان یکی از مهمترین ارزهای جهان باقی مانده است.
دلار آمریکا تاریخچهای پر از اتفاقهای مهم و تاثیرگذار دارد که دستبهدست هم آن را به چیزی که امروز هست رساندهاند. در این بخش میخواهیم نگاهی به آن تاریخچه و سیر تحولات قیمت دلار بیندازیم.
نام «دلار» از کلمه آلمانی (Thaler) گرفته شده است که به سکههای نقرهای ضرب شده در قرن 16 میلادی اشاره دارد. این سکهها به نام (Joachimsthaler) شناخته میشدند که به معنای «دره یواخیم» است؛ چون در شهری به نام «یواخیمستال» ضرب میشدند. با گذشت زمان، نام این سکهها به (Thaler) و سپس به (daler) کوتاه شد و در نهایت به (dollar) امروزی رسید. این نام در اوایل قرن 18 میلادی به عنوان واحد پولی ایالات متحده آمریکا پیشنهاد و به طور رسمی در سال 1792 پذیرفته شد.
100 سال قبل از اعلامیه استقلال ایالات متحده، چیزی به نام دلار اسپانیایی وجود داشت که از آن در مستعمرات آمریکای شمالی بریتانیا استفاده میشد. در سال ۱۷۹۲، کنگره آمریکا با تصویب قانون سکهزنی، دلار آمریکا را به عنوان واحد پول استاندارد کشور تعیین کرد و ضرابخانه ایالات متحده را برای تولید و گردش سکهها به راه انداخت. بعدها با تاسیس سیستم فدرال رزرو در سال ۱۹۱۳ به عنوان بانک مرکزی ایالات متحده، دلار به صورت اسکناس هم منتشر شد.
استاندارد طلا و نقره به سیستمهای پولی اشاره دارند که در آنها ارزش پول به مقدار مشخصی از طلا یا نقره وابسته است. اجازه بدهید کمی این موضوع را برایتان بازتر کنیم.
استاندارد نقره یک سیستم پولی است که در آن واحد اقتصادی استاندارد بر اساس وزن ثابتی از نقره تعریف میشود. این سیستم از زمان سومریان در حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد تا سال ۱۸۷۳ میلادی به طور گستردهای رواج داشت. در قرن ۱۶ میلادی، با کشف معادن بزرگ نقره، استاندارد نقره بینالمللی به وجود آمد و سکههای نقرهای دلار اسپانیایی به عنوان ارز تجاری بینالمللی برای تقریبا چهارصد سال نقش ایفا کردند.
در مقابل، استاندارد طلا سیستمی است که در آن ارزش پول یک کشور به طور مستقیم به طلا وابسته میشود. در این سیستم، کشورها توافق میکنند که پول کاغذی را به مقدار ثابتی از طلا تبدیل کنند. بریتانیا اولین کشوری بود که به طور رسمی استاندارد طلا را در سال ۱۸۲۱ میلادی پذیرفت و این سیستم را به مستعمرات خود معرفی کرد.
در سال ۱۷۹۲، ایالات متحده استاندارد دو فلزی را پذیرفت که در آن نسبت برابری رسمی نقره به طلا ۱۵ به ۱ بود؛ اما پس از سال ۱۷۹۳، ارزش نقره به تدریج کاهش یافت و طلا هم از گردش خارج شد. این موضوع، زنگ خطر را در مورد استاندارد طلا به صدا درآورد. کمکم استاندارد طلا در قرن ۲۰ میلادی کنار گذاشته شد. بریتانیا در سال ۱۹۳۱ و ایالات متحده در سال ۱۹۳۳ استفاده از استاندارد طلا را متوقف کردند.
قرارداد برتون وودز در سال ۱۹۴۴ توسط نمایندگان ۴۴ کشور در کنفرانس پولی و مالی سازمان ملل متحد در برتون وودز، روی میز مذاکره رفت. در سیستم برتون وودز، طلا به عنوان مبنای دلار آمریکا قرار گرفت و سایر ارزها به ارزش دلار آمریکا متصل شدند. این موضوع، کمی متفاوت از استاندارد طلا بود اما همچنان با نخی نامرئی، طلا را به دلار آمریکا متصل میکرد.
در واقع این توافق، یک سیستم تبادل ارز بینالمللی را ایجاد کرد که از اواسط دهه ۱۹۴۰ تا اوایل دهه ۱۹۷۰ ادامه داشت. این سیستم در دهه ۱۹۷۰ فرو پاشید،؛ اما آثار ماندگاری روی تبادل ارز و تجارت بینالمللی گذاشت که کوچکترین آن توسعه صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی بود.
توافق برتون وودز به دلایل مختلفی لغو شد. یکی از دلایل اصلی این بود که قیمت دلار آمریکا نسبت به طلا بیش از حد بالا رفته بود. افزایش هزینههای داخلی در برنامههای اجتماعی بزرگ رئیسجمهور «لیندون جانسون» و افزایش هزینههای نظامی ناشی از جنگ ویتنام باعث شد که ارزش دلار بیش از حد بالا برود.
از سوی دیگر، کشورهای عضو با نادیده گرفتن قوانین، ارزش ارزهای خود را به دلخواه کاهش دادند تا بتوانند در زمان مناسب، آن را به واسطه دلار به طلا تبدیل کنند. فرانسویها در این زمینه دست پیش را داشتند و برای تبدیل یکجای تمام دلارهای خود به سراغ آمریکا رفتند. با وجود اینکه آمریکا زیر بار این حجم بزرگ از تبدیل دلار به طلا نرفت ولی این خطر را احساس کرد که شاید تمام کشورهای عضو توافق بخواهند رویه فرانسه را در پیش بگیرند!
در نهایت، در سال ۱۹۷۱، رئیسجمهور ریچارد نیکسون اعلام کرد که ایالات متحده به طور موقت تبدیل دلار به طلا را متوقف میکند؛ اما هدف اصلی، بر هم زدن یک طرفه توافق برتون وودز بود که موفقیتآمیز شد. این اقدام آمریکا که آن نخ نامرئی بین طلا و دلار را پاره میکرد، کشورهایی که به دلار و طلاهای پشت آن چشم دوخته بودند را به دردسری واقعی انداخت.
دلار آمریکا دیگر توسط طلا پشتیبانی نمیشود. در عوض، قیمت دلار بر اساس دو عامل اصلی تعیین میشود یعنی توانایی دولت در تولید درآمد از طریق بدهی یا مالیات و قدرت آن در اجبار شرکتکنندگان اقتصادی به معامله با دلار. به عبارت دیگر، دلار به عنوان پول فیات شناخته میشود که ارزش آن به اعتماد به توانایی دولت در پرداخت بدهیهایش بستگی دارد.
در حالت کلی، شش موضوع میتوانند روی قیمت دلار آمریکا تاثیر بگذارند و باعث ایجاد نوسانهای قابل توجهی روی آن شوند. در ادامه میخواهیم این شش فاکتور اصلی را به شما توضیح دهیم.
عرضه و تقاضا از عوامل اصلی ایجاد نوسان در قیمت دلار آمریکا محسوب میشوند. به این ترتیب که وقتی آمریکا کالاها یا خدماتی را صادر میکند، تقاضا برای دلار بالا میرود؛ چون مشتریها باید هزینه کالاها و خدمات را به دلار پرداخت کنند. این باعث میشود که ارزش دلار افزایش پیدا کند.
از طرف دیگر، وقتی که آمریکا کالاها یا خدماتی را وارد میکند، دلار از کشور خارج میشود و این میتواند ارزش دلار را پایین بیاورد. اگر واردات آمریکا بیشتر از صادرات آن باشد، کشور با کسری حساب جاری مواجه میشود که این موضوع هم میتواند به نوبه خود باعث کاهش ارزش دلار شود.
سرمایهگذاریهای خارجی در آمریکا هم میتوانند تقاضا برای دلار را افزایش دهند. به این ترتیب که وقتی سرمایهگذاران خارجی در اوراق قرضه یا سهام آمریکایی سرمایهگذاری میکنند، باید دلار بخرند که این موضوع باعث افزایش ارزش دلار میشود. به طور کلی، هرچه تقاضا برای دلار بیشتر باشد، ارزش آن افزایش مییابد و هرچه عرضه دلار بیشتر باشد، ارزش آن کاهش مییابد و این نوسان بین عرضه و تقاضا میتواند باعث نوسان قیمت دلار شود.
احساسات بازار یکی از عوامل مهمی است که میتواند بر نوسان قیمت دلار تاثیر مثبت یا منفی بگذارد. منظور از احساسات بازار، نگرشها و انتظارهایی است که سرمایهگذاران و معاملهگران نسبت به وضعیت اقتصادی و سیاسی دارند. این احساسات میتوانند به سرعت برق و باد تغییر کنند و نوسانهای شدیدی را در بازارهای مالی به وجود بیاورند.
مثلا، در بازههایی از زمان که نابهسامانی اقتصادی یا سیاسی احساس میشود، سرمایهگذاران به دنبال داراییهای امنتری مانند دلار آمریکا هستند. این موضوع میتواند زمینه تقاضا برای دلار را افزایش دهد و ارزش آن را بالا ببرد. از سوی دیگر، اگر سرمایهگذاران احساس کنند که اقتصاد آمریکا در حال ضعیف شدن است، این احتمال وجود دارد که دلار را بفروشند و به سراغ ارزهای دیگری بروند که در نتیجه، ارزش دلار پایین میآید.
یکی از نمونههای روشن تاثیر احساسات بازار بر قیمت دلار به زمان بحران مالی سال ۲۰۰۸ برمیگردد. در این دوره، نگرانیهای گستردهای در مورد سلامت سیستم مالی جهانی وجود داشت و سرمایهگذاران به دنبال داراییهای امنتری مانند استفاده از دلار آمریکا بودند. به همین دلیل، تقاضا برای آن بالا رفت و قیمت دلار هم بیشتر شد.
عملکرد اقتصادی آمریکا نقش مهمی در تعیین ارزش دلار دارد؛ چون همانطور که اشاره کردیم اگر اقتصاد آمریکا قوی باشد، سرمایهگذاران خارجی به سرمایهگذاری در این کشور علاقهمند میشوند و این ماجرا باعث افزایش تقاضا برای دلار و بالا رفتن ارزش آن میشود. نرخ بهره و تورم هم میتوانند در کنار رشد اقتصادی، تاثیری سرنوشتساز روی نوسان قیمت دلار داشته باشند؛ مثلا اگر نرخ بهره در آمریکا بالا برود، سرمایهگذاران به سمت دلار پیش میروند و این باعث افزایش ارزش دلار میشود یا اگر نرخ تورم در آمریکا بالا باشد، ارزش دلار کاهش پیدا میکند و جذابیت خود را در مقابل سرمایهگذاران از دست میدهد.
یکی از مثالهای خوب در مورد تاثیر عملکرد اقتصادی بر نوسانات قیمت دلار، افزایش ارزش دلار در سال 2022 است. در این سال، فدرال رزرو برای مقابله با تورم بالا، نرخ بهره را افزایش داد. از طرف دیگر، جنگ در اوکراین و افزایش قیمت انرژی باعث شد که چشمانداز اقتصادی اروپا بدتر شود و ارزش یورو و پوند کاهش پیدا کند. در همین زمان، اقتصاد چین هم به دلیل سیاستهای سختگیرانه کووید 19 با مشکلات ریز و درشتی روبهرو شد.
این عوامل دست به دست هم دادند تا سرمایهگذاران، دلار را به عنوان یک سرمایهگذاری امن در زمانهای پر از ریسک و نوسان انتخاب کنند و باز هم همان قصه قدیمی یعنی افزایش تقاضا برای دلار و بالا رفتن ارزش آن را رقم بزنند.
رویدادهای ژئوپلیتیکی مانند تغییر در روابط بینالمللی، تنشهای سیاسی و جنگها میتوانند باعث ایجاد تغییرات ناگهانی در ارزش دلار شوند؛ مثلا در چند سال گذشته، تنشهای تجاری بین آمریکا و چین باعث کاهش تجارت بین آنها و ایجاد نوسان در ارزش دلار شد. از طرف دیگر، تحریمهای اقتصادی که علیه کشورهایی مانند روسیه و ایران انجام شدند هم جریان سرمایهگذاریها و تجارت جهانی را تغییر دادند و به سهم خود نبض دلار را به حرکت درآوردند.
دلار آمریکا نقش بسیار مهمی در اقتصاد جهانی دارد و در تمام بخشهای تجارت، ریشه دوانده است. بیایید نگاهی به دلیلهای این موضوع بیندازیم.
ارز ذخیره اصلی در جهان، دلار آمریکا است و حدود 60 درصد از ذخایر ارزی جهانی به دلار آمریکا نگهداری میشود. از این گذشته، بیش از 10 کشور جهان، دلار را به عنوان ارز اصلی خود برای مبادلههای درون کشور هم در نظر گرفتهاند.
دلار آمریکا به عنوان ارز اصلی در تجارت بینالمللی استفاده میشود. این موضوع، دلیلهای مختلفی دارد؛ مثلا اقتصاد و سیستم سیاسی ایالات متحده به طور کلی پایدار است، یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان را دارد، صاحب بازارهای مالی پیشرفته و خوشسابقهای است و بسیاری از کالاها و خدمات در سطح جهانی به دلار آمریکا قیمتگذاری میشوند. این ثبات، اندازه بزرگ اقتصادی و دسترسی آسان به دلار باعث میشود که دلار آمریکا به عنوان یک ارز امن و قابل اعتماد شناخته شود و در بسیاری از معاملات بینالمللی روی آن حساب کنند.
حدود 85 درصد از معاملات ارزی جهانی شامل دلار آمریکا میشود. از مهمترین دلیلهای این نقش برجسته میتوانیم به اندازه و قدرت اقتصاد آمریکا، ثبات و دسترسی آسان آن برای تجارت، حقوق مالکیت قوی و حاکمیت قانون در این کشور اشاره کنیم. ازاینگذشته، بازارهای مالی آمریکا به دلیل نقدینگی بالای خود، به ویژه بازار اوراق قرضه خزانهداری آمریکا، جذابیت زیادی برای سرمایهگذاران خارجی دارند.
در کنار این ماجرا، از دلار آمریکا به عنوان واحد پولی اصلی برای وامدهی و انتشار بدهیهای بینالمللی، به ویژه برای شرکتهای فعال در بازارهای نوظهور هم استفاده میشود. با این حال، در سالهای اخیر، سهم دلار آمریکا در ذخایر ارزی جهانی کمتر شده است و برخی کشورها به دنبال تنوعبخشی به ذخایر ارزی خود با استفاده از ارزهایی مانند دلار استرالیا، دلار کانادا و وون کره جنوبی هستند.
در یک سوی بسیاری از جفتارزهای محبوب و پرمعامله در جهان، دلار قرار دارد. قیمت دلار در بازار فارکس به صورت معامله با ارز دیگری به نمایش در میآید یا به صورت تکی در قالب شاخص دلار، مورد معامله قرار میگیرد. در ادامه، جفت ارزهای محبوب دلار را به شما معرفی میکنیم.
یورو/دلار آمریکا یکی از جفتارزهای بسیار محبوب دلار است که در آن معاملهگران برای خرید یک یورو، مقدار متفاوتی دلار را پرداخت میکنند. بر اساس آمارهای رسمی بیش از 24 درصد از کل معاملههای ارزی به یورو/دلار مربوط میشود. این جفت ارز به دلیل نقدینگی بسیار بالا و اسپرد پایین، طرفداران زیادی در میان تریدرهای جهانی دارد. مقدار نوسان در این جفت ارز به دلیل حجم بالای معاملهها کم است و به ندرت، تبوتاب ناگهانی یا بزرگ را تجربه میکند.
جفت ارز دلار به ین، دومین جفتارز پر معامله در جهان است و حدود 13 درصد از تمام معاملههای ارزی را به خود اختصاص میدهد. در این جفت ارز، معاملهگران برای خرید یک دلار، مقدار متفاوتی ین ژاپن را میپردازند. از آنجایی که دلار پر معاملهترین ارز و ین ژاپن هم در آسیا حجم معامله بالایی دارد، نقدینگی این جفت ارز بالا رفته و میزان اسپرد آن محدود است.
سومین جفت ارز پر معامله در جهان که در آن معاملهگران به دنبال پرداخت مقدار متفاوتی از قیمت دلار برای خرید یک پوند انگلیس هستند، پوند/دلار است. این جفت ارز، حدود 11 درصد از حجم معاملههای ارزی را به خود اختصاص میدهد و به طور مستقیم تحت تاثیر تحولات اقتصادی در آمریکا و انگلیس قرار میگیرد.
شاخص دلار آمریکا (USDX) معیاری است که قیمت دلار آمریکا را نسبت به سبدی از شش ارز خارجی اندازهگیری میکند. این ارزها شامل یورو، ین ژاپن، پوند بریتانیا، دلار کانادا، کرون سوئد و فرانک سوئیس هستند. شاخص دلار در سال 1973 پس از انحلال توافقنامه برتون وودز توسط فدرال رزرو ایالات متحده تاسیس شد.
در زمان تاسیس، مقدار اولیه این شاخص، 100 بود. از آن زمان به بعد، ارزشهای شاخص دلار نسبت به این مقدار اولیه سنجیده میشوند؛ مثلا اگر شاخص دلار به 110 برسد، نشان میدهد که دلار آمریکا نسبت به زمان تاسیس شاخص، 10 درصد قویتر شده یا اگر شاخص به 90 برسد، یعنی دلار 10 درصد ضعیفتر شده است. این شاخص به عنوان یک معیار برای اندازهگیری قدرت دلار در بازارهای جهانی استفاده میشود و تحت تاثیر عوامل کلان اقتصادی مانند تورم، رکود و رشد اقتصادی قرار میگیرد.
با زیر و رو کردن تاریخچه و وضعیت فعلی دلار میتوانیم به نکتههای کوچک اما جالبی برسیم که در حالت عادی کمتر به آنها توجه میشود. در بخش زیر، شما را با 17 مورد از این نکتهها آشنا میکنیم.
در چند سال گذشته، صداهای معترضی از سوی بازارهای نوظهور در مورد دلار آمریکا و تسلط آن روی بازارهای مالی شنیده میشود؛ چیزی که از زمان فروپاشی توافق برتون وودز تا همین چند وقت پیش، معنایی نداشت.
دلیل این نارضایتی، نگرانیهای ژئوپلیتیکی و اقتصاد کلان است. قوانین جهان در حال تغییر است و کشورهایی که روزی دنبالهروی قدم به قدم آمریکا بودند حالا آنقدر قدرت پیدا کردهاند تا شانس خود را برای از میدان به در کردن این اسکناسهای سبز رنگ امتحان کنند. روسیه و چین در تلاش برای یافتن جایگزینهایی برای دلار، پیشرو هستند. روسیه پس از تحریمهای غرب به دنبال جایگزینهایی برای دلار بود و چین هم برنامه بینالمللیسازی یوان (RMB) را پیش میبرد.
چین، سیستم تسویه جایگزین (CIPS) و سیستم پیامرسانی جایگزین را برای (SWIFT) توسعه داده است. کشورهای دیگر هم به دنبال جایگزینهایی برای دلار هستند؛ مثلا هند و امارات متحده عربی برای نفت روسیه از روپیه و درهم استفاده میکنند و ترکیه هم ۲۵٪ از واردات نفت روسیه را با روبل میپردازد. اعضای آسهآن (ASEAN) که شامل ۱۰ کشور «برونئی دارالسلام»، «کامبوج»، «اندونزی»، «لائوس»، «مالزی»، «میانمار»، «فیلیپین»، «سنگاپور»، «تایلند» و «ویتنام» میشوند هم توافق کردهاند که تجارت با ارزهای محلی را افزایش دهند و تا جایی که میتوانند قیمت دلار را به حاشیه بکشانند.
اعضای گروه بریکس (BRICS) که شامل 9 کشور «برزیل»، «روسیه»، «هند»، «چین»، «آفریقای جنوبی»، «ایران»، «مصر»، «اتیوپی» و «امارات متحده عربی» میشوند با هدف ایجاد توازن در برابر نفوذ سنتی کشورهای غربی و افزایش تاثیرگذاری خود در امور جهانی به دنبال کاهش وابستگی به دلار هستند و پیشنهادهایی مانند استفاده از ارزهای محلی در تجارت و ایجاد ارز پشتیبانی شده با طلا را مطرح کردهاند. با افزایش وزن اقتصادی بازارهای نوظهور، این کشورها میتوانند تاثیر بیشتری روی تجارت جهانی و جریانهای مالی داشته باشند.
ذخایر ارزی هم میتواند نشاندهنده کاهش تمایل به نگهداری داراییهای دلاری باشد. سهم دلار در ذخایر ارزی رسمی در حال کاهش است و به جای آن ارزهای دیگر مانند یورو، پوند بریتانیا، دلار کانادا و دلار استرالیا افزایش یافتهاند. با این حال، ذخایر ارزی، فقط بخشی از تصویر کلی را نشان میدهند و داراییهای خارجی مدیریت شده توسط صندوقهای ثروت ملی و بانکهای دولتی را هم باید در نظر گرفت.
دلار همچنان ارز غالب در بازارهای مالی است و سهم آن در معاملههای ارزی و تامین مالی بینالمللی پایدار باقی مانده است. عوامل تقویتکننده موقعیت قیمت دلار مانند باز بودن بازارهای سرمایه، قدرت اقتصادی و استفاده گسترده از دلار به عنوان ارز معاملاتی، مواردی هستند که به سختی میتوان آنها را در کشور یا گروه دیگری تکرار کرد و به همان قدرتی رسید که اکنون دلار در اختیار دارد.
با وجود شاخوشانههایی که مقامات چینی برای دلار میکشند باید گفت که یوان چین تا رسیدن به یک ارز قدرتمند جهانی و به دست آوردن اعتماد جوامع بینالمللی راه بسیار زیادی را در پیش دارد. یوان با وجود تلاشهای بینالمللیسازی، هنوز به سهم قابل توجهی در ذخایر ارزی نرسیده است. پایبندی چین به پسانداز بالا و جلوگیری از کسری تجاری باعث میشود که استفاده از یوان در تجارت بینالمللی افزایش پیدا نکند؛ چون کشورهایی که با چین تجارت میکنند، به دلیل انعطافپذیر نبودن سیاستهای اقتصادی چین، تمایل چندانی به استفاده از یوان نخواهند داشت.
از سوی دیگر، سیاستهای مهآلود حزب کمونیست چین و ضعف در تضمینهای نهادی، همراه با تنشهای ژئوپلیتیکی و تمایل چین به تصاحب کشورهای اطرافش، اعتماد به این ارز را کاهش میدهد. حتی شاید تلاش چین برای محافظت از خود در برابر تحریمها نتیجه معکوس داشته باشد و وابستگی به سیستم دلار را افزایش دهد. با این حال، چین در توسعه ارز دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) پیشرو است و میتواند از آن به عنوان راهی برای دور زدن سیستم مبتنی بر قیمت دلار استفاده کند؛ اما هنوز مشخص نیست که این ارز دیجیتال در عمل چگونه کار خواهد کرد و چگونه در سیستم بینالمللی جای خواهد گرفت.
در کوتاهمدت، دلار همچنان به عنوان ارز غالب در تجارت و امور مالی جهانی باقی میماند؛ اما در بلندمدت، افزایش تجارت با ارزهای محلی میتواند نقش دلار را کاهش دهد. با این حال، موانع بزرگی برای کاهش تسلط دلار وجود دارند.
چیزی که بیشتر از همه، قدرت کافی را برای از میدان به در کردن دلار از صحنه سیاستهای اقتصادی دارد، تعداد گلهایی است که آمریکا به خودش میزند! به زبان ساده، اقدامات ایالات متحده میتواند به تضعیف قیمت دلار منجر شود. نارضایتی اقتصادی در آمریکا، جنگ داخلی در این کشور یا هر تحول منفی میتواند موقعیت دلار را به عنوان پادشاه ارزهای بینالمللی تضعیف کرده و راه را برای ارزهای دیگر باز کند؛ اما به نظر میرسد که این تهدیدها به اندازه کافی قوی نیستند تا موقعیت دلار را به خطر بیندازند. دلار همچنان در اوج خود باقی مانده است، حتی با وجود بحرانهای مالی جهانی، تنشهای سیاسی، اجتماعی و افزایش تورم.
عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره، تورم، تقاضا و عرضه ارز به همراه احساسات بازار، بر ارزش دلار تاثیر میگذارند.
به احتمال زیاد، دلار در آینده هم نقش مهمی را در سیستم مالی جهانی داشته باشد؛ اما شاید با افزایش استفاده از ارزهای دیجیتال مقداری از جایگاهش را به آنها واگذار کند.
ارزهای دیجیتال مانند یوان دیجیتال چین میتوانند به تدریج پایههای تسلط دلار را تضعیف کنند و نقش دلار را در سیستم مالی جهانی کاهش دهند؛ اما این موضوع زمانبر است و به سیاستهای اقتصادی چین هم بستگی دارد.
جهان تغییر میکند و این موضوعی است که کسی نمیتواند جلودار آن باشد. شاید امروز، ظهور ارزهای دیجیتال یا اتحاد کشورها برای مبادله بدون دلار را بتوان نشانههایی برای ضعف قیمت دلار در آینده در نظر گرفت اما تا زمانی که دلار به اقتصادی قوی و سیاستهای تاثیرگذار دولت خود تکیه کرده است، این تقلاها برای به حاشیه کشاندن قیمت دلار فقط در همین حد و اندازه باقی میمانند. با این حال، آینده هنوز نیامده است و قویترین پیشبینیها هم با یک تحول عمیق، قابل تغییر هستند.
نکته مهم این است که ما در ایران با وجود تورم بسیار زیادی که به مردم فشار میآورد، تحریمها خارجی و فیلترینگ داخلی، اگر بتوانیم راهی برای درآمد دلاری خود باز کنیم، میتوانیم زندگی بسیار راحتتری داشته باشیم. خوشبختانه، یکی از مطمئنترین راهها برای درآمد دلاری یعنی ترید در فارکس و ارزهای دیجیتال به روی ما باز است. تنها کافی است با تلاش و تمرین، این مهارت را بیاموزیم و در مسیر کسب درآمد دلاری قرار بگیریم.
0 پاسخها برای “قیمت دلار و تاریخچه و تحلیل آینده دلار”