لایو ترید
بروکر و صرافی پیشنهادی ما

زندگینامه مانی خوشبین؛ میلیاردری عاشق ماشین‎های لوکس

مانی خوشبین

افراد زیادی با هدف ساخت یک زندگی خوب از ایران مهاجرت می‌کنند؛ اما همه آن‌ها به میلیاردهای مهم ایرانی تبدیل نمی‌شوند. چیزی در این میان وجود دارد که تفاوت میان زندگی یک فرد معمولی و میلیاردر را از هم سوا می‎کند. در این مقاله از آکادمی شایان بختیاری می‎خواهیم شما را با زندگینامه مانی خوشبین که یک ایرانی میلیاردر معروف در آمریکا است آشنا کنیم و با تعریف کردن بخش‎هایی از مسیر زندگی‌اش، برای تلاش کردن و قانع نبودن به وضع موجود به شما انگیزه دهیم. با ما همراه باشید.

تصمیم پدر برای ترک وطن جنگ‌زده‌‌

ماجرای مانی خوشبین از زمان تصمیم پدرش برای مهاجرت به آمریکا به دلیل شرایط جنگی ایران آغاز شد. پدر مانی یعنی «ناصر خوشبین» در طول دوران جنگ، حسابدار شرکت نفت بود و تا آن زمان، چهار برادر از شش برادرش در جنگ از دست رفته بودند. از طرف دیگر، سن مانی هم داشت به سربازی نزدیک می‌شد و ناصر دیگر نمی‌خواست کسی دیگر از خانواده‌اش را در جنگ از دست بدهد، به همین دلیل، در سال 1363، باروبندیل خانواده‌اش را جمع کرد و برای مهاجرت به آمریکا، راهی ترکیه شد. بعد از مدتی زندگی در ترکیه با یکی از دوستانش در لس آنجلس آمریکا ارتباط برقرار کرد تا در برای تهیه خانه و کار به او کمک کند.

در ابتدا همه‌چیز خوب بود. آن‌ها طبق برنامه به آمریکا رفتند و در خانه دوستش مستقر شدند؛ اما به دلیل بگومگوهایی که با همسر دوستش به وجود آمد، خانواده مانی، شبانه خانه را ترک کردند. ناصر با باقی‌مانده پس‌اندازی که با خود به آمریکا آورده بود، یک ون دست دوم خرید تا برای مدتی سرپناهی کوچک برای خانواده‌اش مهیا کند.

خوشبختانه، ناصر به زبان انگلیسی مسلط بود و به دلیل سابقه‌ای که در حسابداری شرکت نفت ایران داشت، توانست در عرض دو هفته، به عنوان حسابدار یک شرکت استخدام شود. خانواده خوشبین، بیش از یک ماه در ون زندگی کردند و ناصر هر روز از همان ماشین به سر کار می‌رفت تا اینکه بالاخره سر ماه رسید و ناصر با حقوقش یک آپارتمان برای خانواده‌اش اجاره کرد.

تصمیم پدر برای ترک وطن جنگ‌زده‌‌

تحصیل و کار مانی خوشبین برای فرار از فقر

مانی در آن زمان، فقط 14 سال سن داشت؛ اما می‌دید که پدرش برای سرپا نگه داشتن خانواده چقدر تلاش می‌کند. مانی هم می‌خواست دوشادوش پدرش کار کند و گوشه‌ای از مخارج را برعهده بگیرد. به همین دلیل، همزمان هنگام تحصیل در دبیرستان، جستجو برای کار پاره‌وقت را هم آغاز کرد. دوران تحصیل او به دلیل ضعفی که در زبان انگلیسی داشت به سختی گذشت و علاقه‌اش به کار کردن بر این سختی چیره شد و کاری کرد که مانی فقط تا حد دیپلم خودش را وقف درس و کلاس کند. در طول همان دوران کوتاه تحصیل هم چندین کار پاره‌وقت را در روزهای تعطیل و آخر هفته‌ها انجام می‎داد.

آغاز کار واقعی؛ از جمع‌آوری لوازم دست دوم تا استخدام به عنوان نظافتچی

گاهی با خودمان فکر می‌کنیم که افراد پولدار از همان ابتدا مسیر موفقیت را با سرعت طی کرده‌اند؛ اما آن‌ها هم نقطه‌های صفری داشتند و بارها مثل زمانی که نمودار قیمت در ترید به نقطه ورود به معامله برمی‌گردد، کار خود را از سر گرفتند تا در نهایت به آن هدف اصلی رسیدند. در مورد مانی خوشبین، یکی از این نقطه‌های صفر، جمع‌آوری و فروش لوازم دست‌دوم بود.

مانی فهمید که آمریکایی‌ها برعکس ایرانی‌ها علاقه‌ای به فروش لوازم دست‌دوم خود ندارند و آن‌ها را بیرون خانه‌ها رها می‌کنند. اینجا بود که مانی فکری برای درآمدزایی به ذهنش رسید و با کمک برادرش، لوازم دست‌دوم سالم را از جلوی خانه‌ها جمع می‌کردند. سپس در روزهای حراجی آخر هفته، آنها را می‌فروختند. آن‌ها از این راه هم به سود رسیدند و هم تجربه فروش را در دنیای واقعی به دست آوردند.

شروع به عنوان نیروی نظافتچی در «فروشگاه Kmart» اولین شغل رسمی مانی به حساب می‌آمد که توانست در 16 سالگی، بعد از دریافت مجوز کار، آن را به دست بیاورد. این شغل، اولین موقعیتی بود که مانی توانست پتانسیل خودش را به عنوان فردی کوشا و عاشق پیشرفت کردن به نمایش بگذارد. او در عرض پنج ماه کار کردن، سه بار عنوان کارمند نمونه را از آن خود کرد و در ماه هشتم از یک نظافتچی به دستیار مدیر فروش کالاهای ورزشی، ارتقا یافت. با این ارتقا، او کمتر کار می‌کرد و دو برابر حقوق می‌گرفت.

خرید ماشین هوندا و خداحافظی با Kmart

یکی از اخلاق‌های جالب مانی خوشبین که آن را در ثروتمندان پیدا می‌کنید، علاقه به پس‌انداز کردن است. مانی دستمزد خود را هفتگی می‌گرفت و هر هفته، مقداری از آن را پس‌انداز می‌کرد. نتیجه این پس‌انداز، خرید یک ماشین هوندا شد که اولین موفقیت او برای خرید سرگرمی تمام عمرش یعنی خودرو به حساب می‌آمد.

در همین گیرودار بود که چشمش به تبلیغات یک شرکت آجیل‌ فروشی افتاد. این موضوع او را به یاد شغل پدربزرگش که مغازه آجیل فروشی داشت انداخت و توجهش به آن جلب شد. او کار خود را به عنوان دستیار فروش در Kmart رها کرد و در شرکت آجیل فروشی به عنوان فروشنده، مشغول به کار شد. شغل مانی این بود که آجیل‌ها را به مغازه‌ها و فروشگاه‌ها بفروشد. او در این زمینه هم استعداد خود را نشان داد و در عرض سه ماه به فروشنده برتر تبدیل شد.

خرید ماشین هوندا و خداحافظی با Kmart

از ساخت شرکت آجیل فروشی تا هشدار وزارت بهداشت آمریکا به مانی

مانی خوشبین بعد از دیدن پتانسیل آجیل فروشی با خودش فکر کرد که چقدر خوب می‌شد کسب‌و‌کار آجیل فروشی خودش را راه‌اندازی می‌کرد. در این میان، اتفاقی افتاد که باعث شد او برای گرفتن این تصمیم، مصمم‌تر شود. در یکی از روزهایی که مانی برای کار به شرکت رفت، او را به عمده‌فروشی آجیل فرستادند.

آنجا بود که فهمید، شرکت چه پول هنگفتی را از فروش آجیل به جیب می‌زند و چه مبلغ اندکی را به فروشنده‌ها می‌پردازد. بعد از این ماجرا او پس از یک سال فروشندگی برای دیگران، کسب‌و‌کار توزیع آجیل خودش را راه‌اندازی کرد. مانی برای این کار دفتری کوچک را اجاره کرد و با استفاده از کامپیوتر پدرش، برچسب‌هایی را برای بسته‌بندی‌های آجیل ساخت. خودش هم به روال قبل، فروش آجیل را ادامه داد.

اوایل، همه‌چیز خوب بود تا اینکه توجه وزارت بهداشت آمریکا به کسب‌و‌کار کوچک مانی خوشبین جلب شد و به بسته‌بندی آن ایراد گرفت. حالا مانی مانده بود با یک شرط برای ادامه کارش یعنی خرید دستگاه بسته‌بندی بهداشتی که این هم از عهده مانی خارج بود؛ چون این دستگاه‌ها خیلی گران بودند. او به ناچار، اولین کسب‌و‌کار مستقل خود را تعطیل کرد.

ادامه سریال شکست‎های مانی؛ از دست رفتن تمام پس‎ انداز

بعد از تعطیل شدن کسب‎ و‎کار فروش آجیل، مانی به دنبال حوزه دیگری برای آغاز کاری جدید می‌گشت. در این میان، یکی از دوستان پدرش به او پیشنهاد داد تا پمپ بنزین سیار بخرد و وارد این کسب‌وکار‌‌ شود. از دور، این پیشنهاد خیلی خوب به نظر می‎رسید؛ اما مشکل، کمبود پس‎ انداز مانی بود. مانی خوشبین تا آن زمان توانسته بود 20 هزار دلار پس‎ انداز کند.

برای آنکه بتواند مبلغ کسری را تهیه کند به سراغ یک شرکت سرمایه‎ گذاری رفت. این شرکت به متقاضیان خود وعده می‎داد که اگر مبلغی را در حساب شرکت بگذارند، بعد از مدت کوتاهی، وام مورد نیازشان را برای آن‎ها تامین می‌کند. مانی هم این کار کرد اما از بد ماجرا، شرکت کلاهبردار از آب درآمد و مانی تمام پس انداز خود را از دست داد. این به معنای واقعی یک عقبگرد برای زندگی کاری مانی به حساب می‌‌آمد.

ورود مانی به حوزه ملک‌های‌ مصادره شده

گاهی روزگار، بدبیاری‎ ها را سر راه انسان قرار می‎دهد تا ما را از مسیر اشتباهی که در آن قرار داریم زودتر به مسیر درست سرنوشتمان سوق دهد. این موضوع در مورد مانی هم برقرار بود. ورشکستگی‎ ها و مشکلات، او را به سمت کارمند شدن در یک شرکت «مرهونات» سوق داد. با وجود اینکه او فقط یک کارمند ساده بود؛ اما توانست به واسطه کار در این شرکت، جواز خرید و فروش املاک و مستغلات را بدون هیچ هزینه‌ای به دست بیاورد. مانی از این راه، کمسیون‌‌های خوبی به جیب زد و توانست کمی مزه ثروت را بچشد. بعد از اینکه بازار ملک وارد رکورد شد، او شغلش را رها کرد تا کسب و‎کار خودش را راه ‎اندازی کند.

را‎ه اندازی فروشگاه و خورده شدن توسط یک شرکت بزرگ‎تر!

مانی همراه با شریکش یک فروشگاه راه‎اندازی کردند. در اوایل، همه‌چیز‌ بود و میزان سود آن‎ها به ماهی 30 هزار دلار هم رسید؛ اما سروکله یک شرکت بزرگ پیدا شد که فروشگاه‎ های زنجیره‎ای راه‎اندازی می‌کرد. مانی ابتدا کمی مقاومت کرد و می‎خواست با راهکارهایی مانند تعدیل نیرو، خرید سهم دوستش و کمک گرفتن از اعضای خانواده، جلوی بسته شدن فروشگاهش را بگیرد؛ اما در نهایت، تسلیم شد و آن را فروخت.

بازگشت مانی خوشبین به خرید و فروش املاک

بازگشت مانی خوشبین به خرید و فروش املاک

مانی در مدتی که به کار خرید و فروش املاک مشغول بود، راه‎و‎چاه خرید املاک مصادره شده و فروش آن‎ها را یاد گرفته بود و می‎دانست که باید کار را از کجا شروع کند. این بار او تصمیم گرفت خانه ها را بعد از خرید، کمی تعمیر کرده و مدتی بعد با تبلیغات، آن‌ها را بفروشد. این روش جواب داد‌ و بعد از مدتی با خرید ملاک‎های مصادره شده و فروش آن‎ها توانست ثروتی بزرگ را به دست بیاورد. در کنار فروش ملک، او شرکت خدمات صدور مجوز وام را هم راه‎ اندازی کرد و اولین قدم‎ها را برای راه‎ اندازی کمپانی خوشبین برداشت. اکنون شرکت او در شش ایالت آمریکا شعبه دارد و روز به روز بر ثروت او افزوده می‌شود.

همسر مانی خوشبین کیست؟

«لیلا میلانی» همسر مانی است که در سال 1390 با هم ازدواج کردند. لیلا میلانی، مدل، صاحب برند لوازم آرایشی، بلاگر زیبایی و مجری چندین برنامه آمریکایی است. از مشهورترین مشتریان برند او می‎توانیم به «جنیفر لوپز» اشاره کنیم. لیلا و مانی یک پسر و یک دختر دارند.

همسر مانی خوشبین کیست؟

نکته‌‌هایی جالب در مورد زندگی مانی خوشبین

  • مانی به بدنسازی هم علاقه دارد و از 17 سالگی به این ورزش روی آورد. جالب اینکه در چند مسابقه هم برنده شد و عکسش را در مجله چاپ کردند.
  • مانی عاشق مطالعه کردن در زمینه توسعه فردی و فروش است. کتاب مورد او «بیندیشید و ثروتمند شوید» از «ناپلئون هیل» است که بارها آن را خوانده و باور دارد که می‌تواند ذهنیت ثروت‌ساز را در انسان به وجود بیاورد.
  • او به مثبت‌‌اندیش بودن حتی در زمانی که اوضاع چندان جالب به نظر نمی‌‌رسد باور دارد و به گفته خودش، با همین ذهنیت مثبت، موانع ریز و درشت را پشت سر گذاشته است.
  • مانی عاشق خانواده خود است و همیشه در مصاحبه‎ ها خودش را خوشبخت‌ترین انسان روی زمین ‌معرفی می‌کند.
  • ‌کمپانی خوشبین صاحب بیش از 670 هزار ملک در ایالت‎های مختلف آمریکا است.
  • او به خودروهای لوکس علاقه زیادی دارد و شرکت‎های سازنده خودرو به طور ویژه برای او خودرو طراحی می‎کنند.
  • مانی خوشبین تجربه‎ های خود را در دو کتاب «راهکارهای سرمایه گذاری موفق» و «کتاب راهنمای خلاف گرا» به چاپ رسانده است که جزو کتاب‎های پرفروش آمریکا محسوب می‎شوند.
  • او یک بلاگر هم هست و پست‎های زیادی از خودش، زندگی‌‌اش و ماشین‎های لوکسش در شبکه‎ های اجتماعی می‌گذارد‌.
  • مانی در اوایل کارش با کمک سایت com و بازاریابی شبکه‌ای توانست املاک خود را تبلیغ کرده و آن‎ها را با قیمت خوبی به فروش برساند.
  • نام شناسنامه‎ ای مانی، منوچهر است.

هر کسی مسیر خودش را طی می‎کند

هر کسی مسیر خودش را طی می‎کند

هدف ما از نوشتن زندگینامه افرادی مانند مانی خوشبین و نمایش زندگی لوکس فعلی آن‎ها یا تعریف کردن گوشه ای کوچک از زندگی گذشته ‎شان این نیست که آن‎ها را به عنوان الگویی برای زندگی خود قرار دهید و سعی کنید قدم‎ به‎ قدم بر اساس رفتار گذشته آن‎ها پیش بروید. هدف ما این است که نشان دهیم، افراد موفقی در دنیا وجود دارند که با یافتن راه خودشان، شاید به جایی که شما هم آن را دوست دارید، رسیده‌اند‌.

ما در ایران زندگی می‎کنیم و نبایدهای زیادی در مسیر موفقیت تک تک‌ ‌ما وجود دارند. کسی نمی‌تواند این حقیقت را کتمان کند. شاید اگر پدر مانی تصمیم به مهاجرت به آمریکا نمی‌گرفت، اکنون مانی هم یک زندگی معمولی داشت. به همین دلیل، شما باید بر اساس چیزهایی که اکنون امکان انجام آن‎ها در شرایط فعلی ایران وجود دارند، دست به کار شوید.

یکی از این راه‎ها که می‎تواند زمینه تحول زندگی شما را در اوضاع تورمی ایران فراهم کند، یادگیری بازارهای مالی مانند فارکس و ارزهای دیجیتال از کسانی است که واقعا قصد آموزش و انتقال تجربه ‎هایشان را به شما دارند. ما در آکادمی شایان بختیاری، دقیقا همین هدف را داریم و می‎خواهیم با آموزش درست و تجربه محور سرمایه گذاری و ترید بازارهای مالی، مسیر موفقیت و کسب درآمد دلاری را برای شما هموار کنیم. پس همین امروز برای تغییر آینده‎ و تحول اوضاع مالی‎تان آموزش را شروع کنید.

نظر شما چیست؟

آیا فکر می‎کنید شیوه ثروتمند شدن مانی خوشبین در ایران قابل اجرا است؟ در بخش نظرهای همین مقاله، منتظر خواندن فکر شما هستیم.

بروکرهای پیشنهادی

صرافی‌های پیشنهادی

بروکرهای بررسی شده


مشاهده همه
مقالات مرتبط

مشاهده همه
ثبت نظر